ازروی لیاقت یااستعداد، باداشتن صلاحیت
capably
ازروی لیاقت یااستعداد، باداشتن صلاحیت
انگلیسی به فارسی
چطوری
انگلیسی به انگلیسی
• competently, ably, proficiently
جملات نمونه
1. he performed his duties most capably
او وظایف خود را با کمال لیاقت انجام داد.
2. Happily it was all dealt with very capably by the police and security people.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه همه آن ها توسط پلیس و نیروهای امنیتی مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه همه اینها توسط پلیس و افراد امنیتی به شدت تحت تاثیر قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه همه اینها توسط پلیس و افراد امنیتی به شدت تحت تاثیر قرار گرفتند
3. He managed the conference very capably.
[ترجمه ترگمان]او کنفرانس را خیلی خوب اداره کرد
[ترجمه گوگل]او کنفرانس را به راحتی مدیریت کرد
[ترجمه گوگل]او کنفرانس را به راحتی مدیریت کرد
4. She drove very capably.
[ترجمه ترگمان] اون خیلی خوب رانندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او خیلی توانا رفت
[ترجمه گوگل]او خیلی توانا رفت
5. No matter how capably we write programs, it is clear front the variety of possible errors that we should check to insure that our modules are coded correctly.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چگونه برنامه ها را می نویسیم، در مقابل انواع خطاهای احتمالی که باید چک کنیم تا تضمین شود که modules به درستی کدگذاری شده اند
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چطور برنامه هایمان را نوشتن می کنیم، انواع مختلف خطاهای احتمالی را که باید بررسی کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که ماژول های ما به درستی کد گذاری شده است، درک می کنیم
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چطور برنامه هایمان را نوشتن می کنیم، انواع مختلف خطاهای احتمالی را که باید بررسی کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که ماژول های ما به درستی کد گذاری شده است، درک می کنیم
6. At one moment, CIOs must readily and capably discuss and consider the strategic direction of their company, and seconds later consider a complex technical problem.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه، CIOs باید به آسانی و capably مسیر استراتژیک شرکت خود را مورد بحث و بررسی قرار داده و چند ثانیه بعد یک مشکل فنی پیچیده را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]در یک لحظه، مدیران CIO باید به راحتی و توانایی در مورد راهبرد استراتژیک شرکت خود بحث و بررسی کنند و بعد از آن، مشکلات فنی پیچیده را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]در یک لحظه، مدیران CIO باید به راحتی و توانایی در مورد راهبرد استراتژیک شرکت خود بحث و بررسی کنند و بعد از آن، مشکلات فنی پیچیده را در نظر بگیرند
7. No matter how capably we write programs, it is clear from the variety of possible errors that we should check to insure that our modules are coded correctly.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چگونه برنامه ها را می نویسیم، از انواع خطاهای احتمالی که باید چک کنیم مطمین شویم که modules به درستی کدگذاری شده اند
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چطور برنامه هایمان را نوشتن می کنیم، از انواع خطاهای احتمالی که باید بررسی کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که ماژول های ما به درستی کد گذاری شده است، روشن است
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چطور برنامه هایمان را نوشتن می کنیم، از انواع خطاهای احتمالی که باید بررسی کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که ماژول های ما به درستی کد گذاری شده است، روشن است
8. Morden science and technology has not developed capably enough to make instant food as nutrient as normal food.
[ترجمه ترگمان]علم Morden و تکنولوژی به اندازه کافی رشد نکرده اند تا مواد غذایی فوری را به عنوان غذای معمولی تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]علم و فناوری Morden تا به اندازه کافی قادر به ایجاد غذای فوری به عنوان مواد مغذی به عنوان غذای طبیعی نیست
[ترجمه گوگل]علم و فناوری Morden تا به اندازه کافی قادر به ایجاد غذای فوری به عنوان مواد مغذی به عنوان غذای طبیعی نیست
9. Several researchers in Canada capably responded to the challenge issued in the 1980s to conduct Maximum Yield Research (MYR) on important crops of their regions.
[ترجمه ترگمان]چندین محقق در کانادا در پاسخ به چالشی که در دهه ۱۹۸۰ منتشر شد تا حداکثر تحقیقات Yield (MYR)را بر روی محصولات مهم مناطق خود انجام دهند، واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]چندین محقق در کانادا قادر به پاسخگویی به چالش اخراج شده در دهه 1980 برای انجام تحقیقات حداکثر عملکرد (MYR) در محصولات مهم منطقه خود شدند
[ترجمه گوگل]چندین محقق در کانادا قادر به پاسخگویی به چالش اخراج شده در دهه 1980 برای انجام تحقیقات حداکثر عملکرد (MYR) در محصولات مهم منطقه خود شدند
10. Our power plants are capably managed by local teams who are equipped with modern financial and management systems and provided with appropriate training.
[ترجمه ترگمان]نیروگاه های ما معمولا توسط تیم های محلی اداره می شوند که مجهز به سیستم های مدرن مالی و مدیریتی هستند و آموزش های لازم را به همراه دارند
[ترجمه گوگل]نیروگاه های ما توسط تیم های محلی که با سیستم های مدرن مالی و مدیریتی مجهز هستند و توسط آموزش های مناسب ارائه می شوند، مدیریت می شوند
[ترجمه گوگل]نیروگاه های ما توسط تیم های محلی که با سیستم های مدرن مالی و مدیریتی مجهز هستند و توسط آموزش های مناسب ارائه می شوند، مدیریت می شوند
11. The text has been capably illustrated in a complex process utilizing original drawings, black-and-white scratchboard, and a computer program for color.
[ترجمه ترگمان]متن در یک فرآیند پیچیده با استفاده از نقاشی های اصلی، scratchboard سیاه و سفید و یک برنامه کامپیوتری برای رنگ نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]این متن توانا در یک فرایند پیچیده با استفاده از نقاشی های اصلی، اسکرچ بورد سیاه و سفید و یک برنامه کامپیوتری برای رنگ نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]این متن توانا در یک فرایند پیچیده با استفاده از نقاشی های اصلی، اسکرچ بورد سیاه و سفید و یک برنامه کامپیوتری برای رنگ نشان داده شده است
12. Only through these courses could he understand the school mathematics deeply and after his graduation teach it capably.
[ترجمه ترگمان]تنها از طریق این دوره ها می تواند ریاضیات مدرسه را عمیقا درک کند و بعد از فارغ التحصیلی از آن یاد بگیرد
[ترجمه گوگل]فقط از طریق این دوره ها او می تواند ریاضیات مدرسه را عمیقا درک کند و بعد از فارغ التحصیلی آن را به خوبی آموزش دهد
[ترجمه گوگل]فقط از طریق این دوره ها او می تواند ریاضیات مدرسه را عمیقا درک کند و بعد از فارغ التحصیلی آن را به خوبی آموزش دهد
13. Scholars agree that A. afarensis was a creature that got around capably on two legs.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان موافق این نظر هستند afarensis موجودی بود که روی دوپا راه می رفت
[ترجمه گوگل]محققان بر این باورند که A afarensis موجودی است که در دو پایی قرار دارد
[ترجمه گوگل]محققان بر این باورند که A afarensis موجودی است که در دو پایی قرار دارد
14. Indeed user highly values that the fact that the multifunctional device capably with the ease will be accommodated in the small space, for example, in the pocket jacket.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت کاربر به شدت به این واقعیت اشاره می کند که این واقعیت که ابزار چند منظوره با سهولت در فضای کوچک جای داده می شود، برای مثال، در ژاکت جیبی
[ترجمه گوگل]در واقع کاربر بسیار ارزشمند است که این واقعیت است که دستگاه چند منظوره با قابلیت سهولت در فضای کوچک، به عنوان مثال، در جیب پاکتی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در واقع کاربر بسیار ارزشمند است که این واقعیت است که دستگاه چند منظوره با قابلیت سهولت در فضای کوچک، به عنوان مثال، در جیب پاکتی قرار می گیرد
پیشنهاد کاربران
از روی لیاقت و قابلیت
ماهرانه
کلمات دیگر: