کلمه جو
صفحه اصلی

tootle


معنی : صدای سوت یا فلوت، چرند گفتن، دراز نوشتن، نی یا فلوت ملایم زدن
معانی دیگر : (سوت یا بوق و غیره) زدن (به طور آهسته و مداوم)، به صدا در آوردن (رجوع شود به: toot)

انگلیسی به فارسی

نی یا فلوت ملایم زدن، دراز نوشتن، چرند گفتن، صدای سوت یا فلوت


تندر، صدای سوت یا فلوت، چرند گفتن، دراز نوشتن، نی یا فلوت ملایم زدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tootles, tootling, tootled
• : تعریف: to toot lightly and repeatedly on a flute or horn.
اسم ( noun )
مشتقات: tootler (n.)
• : تعریف: the act or sound of tootling.

• if you tootle somewhere, you go there in a calm and unhurried way; an old-fashioned, informal word.
if you tootle on a musical instrument such as a recorder or flute, you play it in a casual way; an old-fashioned, informal word.

مترادف و متضاد

صدای سوت یا فلوت (اسم)
tootle

چرند گفتن (فعل)
twaddle, tootle

دراز نوشتن (فعل)
tootle

نی یا فلوت ملایم زدن (فعل)
tootle

جملات نمونه

1. Birds are tootling in the tree.
[ترجمه ترگمان]پرندگان در درخت لانه کرده اند
[ترجمه گوگل]پرندگان درخت در حال رشد هستند

2. I'm sure Ted is tootling down the motorway at this very moment.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که تد در این لحظه از اتوبان رفته پایین
[ترجمه گوگل]من اطمینان دارم که تد در این لحظه به سرعت در حال عبور از بزرگراه است

3. We spent the afternoon tootling along the coast.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر را در امتداد ساحل صرف کردیم
[ترجمه گوگل]ما بعد از ظهر در کنار ساحل صرف کردیم

4. The car in front was just tootling along through the beautiful scenery.
[ترجمه ترگمان]ماشینی که در جلو بود، در امتداد منظره زیبا حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]ماشین در جلو فقط از طریق مناظر زیبای ریزه کاری کرد

5. McCann tootled a tune on the piano.
[ترجمه ترگمان] مکن یه آهنگ رو روی پیانو اجرا میکنه
[ترجمه گوگل]McCann صدایی در پیانو دارد

6. Yesterday we tootled around Nottingham in our car.
[ترجمه ترگمان]دیروز ما در اتومبیل مان در اطراف ناتینگهام مستقر شدیم
[ترجمه گوگل]دیروز ما در ماشین ما اطراف ناتینگهام بودیم

7. Tell you what, Jacqui and I were thinking of tootling on to the midnight matinee at the Parthenon after this lot.
[ترجمه ترگمان]بهتون می گم جکی و من داشتیم فکر می کردیم که بعد از این همه شب تا شب برنامه matinee رو پشت سر هم اجرا کنیم
[ترجمه گوگل]به چی میگم، Jacqui و من فکر میکردند که بعد از این چند بار در نیمه شب در پارتنون قرار بگیرن

8. To stop Tootle from going astray, the townspeople get together and conceive ofa clever plan, in which they all participate.
[ترجمه ترگمان]مردم شهر به دور هم جمع می شوند و یک نقشه زیرکانه که همه آن ها در آن شرکت می کنند به دست می آورند
[ترجمه گوگل]برای متوقف ساختن تاتللی گمراه شدن، مردم شهر با هم متحد می شوند و برنامه ای باهوش دارند که همه آنها در آن شرکت می کنند

9. Tootle seems to be essentially a cautionary tale, warning the child to stay on the narrow road of virtue.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که tootle یک داستان هشدار دهنده است، و به کودک هشدار می دهد که در جاده باریک فضیلت باقی بماند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تاتللی، اساسا داستان احتیاطی است، که هشدار می دهد که کودک در مسیر فضایی باریک قرار گیرد

10. Tootle helps keep them all organized with convenient side pockets in this made-to-last fabric tote with durable woven handles.
[ترجمه ترگمان]tootle به همه آن ها کمک می کند که همه آن ها را با pockets مناسب در این tote پارچه ای با دوام مناسب سازماندهی کنند
[ترجمه گوگل]Tootle کمک می کند تا همه آنها را با جیب جانبی راحت در این ساخته شده تا آخرین بافت پارچه با دست بافته با دوام نگه داشته شده است

11. Nice talking to you. I must tootle along.
[ترجمه ترگمان] از حرف زدن با تو خوشحال شدم باید دراز بکشم
[ترجمه گوگل]از صحبت با شما خوشحالم من باید در کنار هم قرار بگیرم

12. I brought four Fruity Tootle bars.
[ترجمه ترگمان]من ۴ تا شکلات آوردم
[ترجمه گوگل]من چهار میوه توتلو میوه آوردم

13. Tootle resigned before the warrant was issued, said Ronnie Arnold, Escambia County School District spokesman.
[ترجمه ترگمان]رانی آرنولد، سخنگوی منطقه Escambia کانتی، گفت که tootle پیش از صدور حکم استعفا داد
[ترجمه گوگل]راننی آرنولد، سخنگوی ناحیه مدرسه شهرستان اسکامبیا، گفت: تتللی قبل از صدور حکم استعفا داد

14. I've had enough of your tootle.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی دراز کشیدم
[ترجمه گوگل]من تا به حال به اندازه کافی از خود را تا به حال


کلمات دیگر: