کلمه جو
صفحه اصلی

retrocede


معنی : دوباره واگذار کردن، از سطح خارج بداخل نفوذ کردن
معانی دیگر : پسرفت کردن، پس رفتن، به قهقرا رفتن، عقب رفتن، (به ویژه سرزمین) پس دادن، تفویض مجدد کردن، مسترد کردن، اعاده کردن، طب از سطح خارج بداخل نفوذکردن، درمورد مر­ عمقی شدن

انگلیسی به فارسی

دوباره واگذار کردن، (پزشکی) از سطح خارج بداخل نفوذکردن، (درمورد مرض)عمقی شدن


مجدد، دوباره واگذار کردن، از سطح خارج بداخل نفوذ کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: retrocedes, retroceding, retroceded
مشتقات: retrocessive (adj.), retrocession (n.)
• : تعریف: to go or move back; recede; retire.
مشابه: ebb, retreat, reverse
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retrocedes, retroceding, retroceded
مشتقات: retrocession (n.)
• : تعریف: to surrender or give back to (territory).

• go back, recede, retire; give back, return, cede again (esp. territory)

مترادف و متضاد

دوباره واگذار کردن (فعل)
retrocede

از سطح خارج به داخل نفوذ کردن (فعل)
retrocede

جملات نمونه

1. Does not retrocede lets him be brokenhearted, the lonely taste, the human who understood is not been rather most pitiful, likes the Ido brand not being guilty in any case, must walk must dry the tear.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که درک می کند این است که او دل شکسته و تنها چیزی است که درک می کند، این که واقعا خیلی ترحم انگیز است، دوست دارد واقعا در هر صورت گناهکار باشد، باید راه برود قطره اشکی را خشک کند
[ترجمه گوگل]مجددا مجددا اجازه می دهد که او شکسته شود، طعم تنهایی، انسان که درک کرده است، نسبت به پرهیجان ترین آن نیست، دوست داشتن علامت Ido در هیچ موردی نیست، باید پیاده شود، اشک را خشک می کند

2. Reached the Throp glacier 5800 meter side glacierets to retrocede same time about 8 meters.
[ترجمه ترگمان]ما به کوه یخی Throp در side متر رسیدیم که در حدود ۸ متر بود
[ترجمه گوگل]Glacierets سمت چپ یخچالهای Throp را به سمت 5800 متر رسانده است تا هم زمان در حدود 8 متر از آن استفاده کند

3. It must have felt that fervid call Although it took no heed, Waking but now, when leaves like corpses fall, And saps all retrocede .
[ترجمه ترگمان]این صدا باید آن تماس fervid را احساس کرده باشد، اما اکنون که برگ ها مانند فرو افتادن برگ ها و خاموش شدن همه retrocede را خاموش می کند
[ترجمه گوگل]باید احساس کرد که فراخوان خواندن، هرچند که توجهی نکرد، بیدار شدن، اما اکنون، زمانی که برگ ها مانند اجساد سقوط می کنند، تمام سکته مغزی را می سوزاند

4. The foreign country has new year's celebration's taboo similarly, the Austrian New Year's Eve cannot eat the shrimp, thought that will eat the shrimp to enable the next year to retrocede .
[ترجمه ترگمان]این کشور خارجی بطور مشابه تابو جشن سال نو را دارد، ای و در سال نو اتریش نمی تواند میگو را بخورد، فکر می کند که میگو برای فعال کردن میگو سال آینده به retrocede است
[ترجمه گوگل]کشور خارج از کشور تابلوهای جشن سال نو را نیز مشابه می داند، شب زنده داری سال نو اتریش نمی تواند میگو را بخورد، فکر می کند میگو برای خوردن میگو برای سال نو آماده می شود

5. The society has led the motion, because each person must follow the society not to be able to bog down may not retrocede.
[ترجمه ترگمان]جامعه، این حرکت را رهبری کرده است، چرا که هر فرد باید از جامعه پیروی کند، نه اینکه قادر به واژگون شدن باشد، ممکن است retrocede نباشد
[ترجمه گوگل]جامعه، حرکت را هدایت کرده است؛ چرا که هر فرد باید جامعه را پیروی کند تا بتواند به عقب برگردد، ممکن است مجددا مجددا اجرا نشود

6. About 6000 -5000 years ago, the coastline landward to advance the maximum range, and about 4500 years ago, the coastline started to retrocede .
[ترجمه ترگمان]حدود ۶۰۰۰ سال پیش، خط ساحلی تا حداکثر محدوده را پیش برد و حدود ۴۵۰۰ سال پیش، خط ساحلی به retrocede رسید
[ترجمه گوگل]حدود 6000-5000 سال پیش، خط ساحلی به سمت جلو حرکت می کند و حدود 4500 سال پیش، خط ساحلی شروع به عقب نشینی کرد

7. Causes the human to be progressive modestly, arrogantly enable the human to retrocede!
[ترجمه ترگمان]باعث می شود که انسان با فروتنی پیشرفت کند، و با گستاخی آن انسان را قادر می سازد که retrocede کند!
[ترجمه گوگل]باعث می شود انسان به طور مداوم به طرز شایسته ای به کار گرفته شود، به طرز متکبرانه انسان را مجذوب خود کند

8. Although I walk very slowly, But ever does not retrocede .
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه خیلی آهسته راه می روم، اما هیچ وقت این کار را نمی کند
[ترجمه گوگل]اگر چه من بسیار آرام راه میروم، اما تا به حال هیچوقت مجددا بازی نمیکنم


کلمات دیگر: