کلمه جو
صفحه اصلی

sew up


معنی : درز گرفتن، دوختن
معانی دیگر : 1- دوختن و بستن، دوختن و پوشاندن 2- (عامیانه) حتما برنده بودن، با موفقیت به انجام رساندن 3- منحصر کردن

انگلیسی به فارسی

درز گرفتن، دوختن


انگلیسی به انگلیسی

• connect, attach using a needle and thread

مترادف و متضاد

درز گرفتن (فعل)
caulk, chink, calk, seam, sew up

دوختن (فعل)
scallop, seam, sew up, suture, sew

جملات نمونه

1. Next day, Miss Stone decided to sew up the rip.
[ترجمه ترگمان]روز بعد، میس استون تصمیم گرفت the رو بخیه بزنه
[ترجمه گوگل]روز بعد، خانم سنگ تصمیم گرفت تا دوش بگیرد

2. Stuff the cushion and then sew up the final seam.
[ترجمه ترگمان]همه جا بالش را مرتب کن و بعد the را مرتب کن
[ترجمه گوگل]سپس کوسن را داخل آن قرار دهید و سپس بند ناف را بچرخانید

3. I want to sew up 1000 votes.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم ۱۰۰۰ رای بدوزم
[ترجمه گوگل]من میخواهم 1000 رای بدهم

4. A nurse will come and sew up that wound for you soon.
[ترجمه ترگمان]یک پرستار می آید و به زودی آن زخم را به شما می دوخت
[ترجمه گوگل]پرستار می آید و به زودی به زخم شما زده می شود

5. They will sew up the whole market.
[ترجمه ترگمان]آن ها تمام بازار را خواهند دوخت
[ترجمه گوگل]آنها کل بازار را دوخته اند

6. I've got to sew up that hole in your jeans.
[ترجمه ترگمان]من باید اون سوراخ in رو بدوزم
[ترجمه گوگل]من باید این سوراخ را در شلوار جین خود بپوشم

7. Could you sew up this hole in my trousers?
[ترجمه ترگمان]میشه این سوراخ تو شلوار من رو بخیه بزنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این سوراخ را در شلوار من بپیچید؟

8. When you sew up to this end, fasten off the thread.
[ترجمه ترگمان]وقتی به این پایان رسیدی رشته نخ را از هم جدا کن
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما برای این کار دوخته اید، موضوع را تمیز کنید

9. It didn't take me long to sew up the deal.
[ترجمه ترگمان]خیلی طول نکشید تا معامله را مرتب کنم
[ترجمه گوگل]این مدت طول کشید تا این معامله را بپوشاند

10. I'll just sew up that tear, and the coat will be as good as new.
[ترجمه ترگمان]من فقط آن قطره اشک را دوختم و این کت به خوبی نو خواهد بود
[ترجمه گوگل]من فقط این اشک را دوختم و کتین به همان اندازه جدید است

11. Sew up the zips of beanbags.
[ترجمه ترگمان]و the را به Sew up
[ترجمه گوگل]دوختن زیپ کیسه های یقه ای

12. The enemy is the mind's tendency to systematize, sew up experience, place a distance between itself and immediacy.
[ترجمه ترگمان]دشمن گرایش ذهن به systematize، دوختن تجربه، ایجاد فاصله بین خود و فوریت است
[ترجمه گوگل]دشمن تمایل ذهنی برای ساماندهی، تقسیم کردن تجربه، قرار دادن فاصله بین خود و فوری است

13. Many capitalists hoped to sew up the boxing champion for advertising their new products.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سرمایه داران امیدوار بودند که قهرمان بوکس برای تبلیغ محصولات جدید خود شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سرمایه داران امیدوار بودند که قهرمان بوکس برای تبلیغ محصولات جدید خود را بسازند

14. He tried to sew up as many votes as possible before the convention.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد تا حد امکان قبل از کنوانسیون، تا آنجا که ممکن است رای بدهد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد که تا قبل از کنوانسیون، هر تعداد آرا را به خود اختصاص دهد

15. As soon as I sew up this job, we can go home.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه این کار را انجام می دهم، می توانیم به خانه برگردیم
[ترجمه گوگل]به محض این که این کار را دوختم، می توانیم به خانه برگردیم

پیشنهاد کاربران

کوک زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) دو پاره جامه را بهم پیوند کردن به طریق استعجال تا در دوختن کم و زیاده نشود. ( آنندراج ) . بخیه زدن با دست در روی پارچه و جامه. ( از فرهنگ فارسی معین ) . با بخیه های خرد دوزند. با بخیه های دورادور دوختن بار اول را. جامه را با بخیه های درشت دوختن. شَمج. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
خس بود در لفظ تازی کوک و اندر شاعری
کوک زن بر سوزنی گر خوش نراند لفظ خس .
سوزنی.


کلمات دیگر: