کلمه جو
صفحه اصلی

totalitarian


معنی : وابسته بحکومت یکه تازی، دارای حکومت مطلقه و دیکتاتوری
معانی دیگر : (حکومت) تک حزبی، یکه تاز، استبدادی، خودکامه، دیکتاتوری

انگلیسی به فارسی

یکه تاز، وابسته بحکومت یکه تازی، دارای حکومت مطلقه ودیکتاتوری


توتالیتر، وابسته بحکومت یکه تازی، دارای حکومت مطلقه و دیکتاتوری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: designating a system of government in which power and authority are highly centralized and intrusive into the lives of private citizens, and in which neither opposing parties nor individual differences in opinion are allowed.
مترادف: authoritarian, despotic, dictatorial, fascist, tyrannical
مشابه: autarchic, autocratic, oppressive, repressive, undemocratic, unrepresentative

- A totalitarian government was established under the dictator.
[ترجمه ترگمان] حکومت دیکتاتوری در دوران حکومت دیکتاتوری برقرار شد
[ترجمه گوگل] دولت توتالیتر تحت دیکتاتوری تاسیس شد
اسم ( noun )
مشتقات: totalitarianism (n.)
• : تعریف: one who advocates or practices totalitarian rule.
مشابه: despot

• advocate of totalitarianism, one who supports an autocratic government
pertaining to an autocracy; despotic, tyrannical; suppressing dissent, intolerant of opposition
a totalitarian political system is one in which one political party controls everything and does not allow any other parties to exist.

مترادف و متضاد

وابسته بحکومت یکه تازی (صفت)
totalitarian

دارای حکومت مطلقه و دیکتاتوری (صفت)
totalitarian

dictatorial


Synonyms: absolute, authoritarian, autocratic, communist, despotic, fascistic, monolithic, Nazi, one-party, oppressive, total, totalistic, tyrannical, undemocratic


Antonyms: democratic


جملات نمونه

1. The transition from a totalitarian state to a free country will be long and slow.
[ترجمه پژواک] گذار از حکومت مطلقه ( استبدادی ) به کشوری آزاد در دراز مدت و کند خواهدبود.
[ترجمه ترگمان]گذار از یک ایالت totalitarian به یک کشور آزاد طولانی و کند خواهد بود
[ترجمه گوگل]انتقال از یک دولت توتالیتر به یک کشور آزاد طولانی و کند خواهد بود

2. The old corrupt, totalitarian regime was overthrown.
[ترجمه ترگمان]رژیم فاسد و مستبد سرنگون شد
[ترجمه گوگل]رژیم فاسد و توتالیتر قدیمی سرنگون شد

3. In totalitarian societies, art exists for didactic purposes.
[ترجمه ترگمان]در جوامع استبدادی، هنر برای اهداف آموزشی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در جوامع تمامیت خواهی، هنر برای مقاصد آموزشی وجود دارد

4. It's a totalitarian regime that reduces and dehumanizes its population.
[ترجمه ترگمان]این یک رژیم استبدادی است که جمعیت آن را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این یک رژیم توتالیتر است که جمعیت آن را کاهش می دهد

5. The principle of hierarchy does not equate to totalitarian terror.
[ترجمه ترگمان]اصل سلسله مراتب برابر با ترور totalitarian نیست
[ترجمه گوگل]اصل سلسله مراتب با ترور توتالیتر معادل نیست

6. In this sense, most authoritarian or totalitarian regimes are nonconstitutional.
[ترجمه ترگمان]در این حالت، اغلب رژیم های مستبد یا دیکتاتوری nonconstitutional هستند
[ترجمه گوگل]به این معنا، اکثر رژیم های اقتدارگرا یا توتالیتر غیر قانون اساسی هستند

7. In totalitarian states absolute control of information and the armed forces is the key to the survival of the despot.
[ترجمه ترگمان]در حکومت های مستبد، کنترل مطلق اطلاعات و نیروهای مسلح کلید بقای of است
[ترجمه گوگل]در دولت های مطلق، کنترل کامل اطلاعات و نیروهای مسلح، کلیدی برای زنده ماندن گناه است

8. In a totalitarian regime, the definition of res publica becomes total.
[ترجمه ترگمان]در یک رژیم دیکتاتوری، تعریف علم در کل منتشر می شود
[ترجمه گوگل]در یک رژیم توتالیتر، تعریف res publica مجموع می شود

9. A totalitarian state must maintain complete control of the press.
[ترجمه ترگمان]یک دولت مستبد باید کنترل کامل مطبوعات را حفظ کند
[ترجمه گوگل]دولت توتالیتر باید کنترل کامل مطبوعات را حفظ کند

10. It is for this reason that totalitarian governments, and even quasi-totalitarian governments, employ censorship.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که حکومت های مستبد و حتی حکومت های totalitarian سانسور می کنند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل دولت های توتالیتر و حتی دولت های تقریبا تمامیتی سانسور می کنند

11. All organizations are subordinated to the totalitarian state.
[ترجمه ترگمان]همه سازمان ها تابع حکومت استبدادی هستند
[ترجمه گوگل]همه سازمان ها به دولت توتالیتر وابسته اند

12. Not the least power of a totalitarian state is the power to bore the people out of their right minds.
[ترجمه ترگمان]حتی قدرت یک دولت مستبد نمی تواند مردم را از ذهن راست منحرف کند
[ترجمه گوگل]نه کم قدرت یک دولت توتالیتر قدرت قدرت است که مردم را از ذهن خود بیرون بکشد

13. We have had the collapse of the totalitarian regimes.
[ترجمه ترگمان]ما فروپاشی رژیم های دیکتاتوری را داشتیم
[ترجمه گوگل]ما سقوط رژیم های توتالیتر را داریم

14. In the totalitarian state however, agriculture does not have quite the same result.
[ترجمه ترگمان]با این حال در ایالت totalitarian، کشاورزی نتیجه مشابهی ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال، در دولت توتالیتر، کشاورزی نتیجه مشابهی ندارد

15. Religious fanaticism, like any totalitarian system, has its violent side.
[ترجمه ترگمان]تعصب مذهبی، مانند هر نظام استبدادی، جنبه خشن خود را دارد
[ترجمه گوگل]تعصب مذهبی، مانند هر سیستم تمامیت خواه، طرف خشونت خود را دارد

پیشنهاد کاربران

Of or pertaining to a centralize government in which those in control grant neither recognition nor toleration to parties of differing opinions
حکومت دیکتاتوری ، حکومت یکه تازی

تمامیت خواه

totalitarian ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: تمامی‏خواه 1
تعریف: مربوط به تمامی‏خواهی یا دارای ویژگی های آن


کلمات دیگر: