کلمه جو
صفحه اصلی

retroflex


معنی : قفا رفتن زبان، خمیده بعقب
معانی دیگر : (آواشناسی) برگشته، برگشتی، برگشتن، خمیدن، قفا رفتن زبان
retroflex(ed)
برگشته

انگلیسی به فارسی

برگشتن، خمیدن، خمیده بعقب، قفا رفتن زبان


retroflex، قفا رفتن زبان، خمیده بعقب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: bent or turned backward.
اسم ( noun )
مشتقات: retroflexed (adj.)
• : تعریف: a sound that is pronounced with the tip of the tongue raised and turned back against the roof of the mouth.

• bent backwards

مترادف و متضاد

قفا رفتن زبان (اسم)
retroflex

خمیده به عقب (صفت)
retroflex

جملات نمونه

1. This thesis presents a research on recognizing the retroflex and non- retroflex speech sounds for Mandarin Chinese.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه یک تحقیق در زمینه تشخیص صداهای گفتاری retroflex و non برای ماندارین (ماندارین)ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این پایان نامه تحقیقاتی را در زمینه شناسایی صداهای گفتاری retroflex و non retroflex برای ماندارین چینی ارائه می دهد

2. The "retroflex" position may involve retroflexion, or curling the tongue to make the contact with the underside of the tip, or merely retraction.
[ترجمه ترگمان]موقعیت \"retroflex\" ممکن است شامل retroflexion یا جمع کردن زبان برای ایجاد تماس با قسمت زیرین انعام و یا فقط retraction باشد
[ترجمه گوگل]موقعیت 'retroflex' ممکن است شامل retroflexion، یا curling کردن زبان برای تماس با زیرین نوک، و یا صرفا retraction

3. It is used to represent a voiceless retroflex plosive in the International Phonetic Alphabet, and is used some alphabets of African languages.
[ترجمه ترگمان]آن برای نشان دادن a retroflex plosive در الفبای Phonetic بین المللی استفاده می شود و از بسیاری از الفبای زبان های آفریقایی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این برای نشان دادن یک انفجار بی نظیر retroflex در الفبای بین المللی آوایی استفاده می شود و از برخی الفبای زبان های آفریقایی استفاده می شود

4. One of these features is the appearance of retroflex consonants in Indian languages, both Indo-European and Dravidian .
[ترجمه ترگمان]یکی از این ویژگی ها، ظهور حروف صامت retroflex در زبان های هندی، هم هند - اروپایی و هم Dravidian است
[ترجمه گوگل]یکی از این ویژگیها، ظهور همخوانهای تکمیلی در زبانهای هندی، هندو اروپایی و درویدی است

5. Retroflex suffixation in Chinese is a phenomenon of syllable merger.
[ترجمه ترگمان]پسوندافزایی Retroflex در چین پدیده ای با ادغام سیلاب است
[ترجمه گوگل]تعویض Retroflex در چینی پدیده ای از ادغام هجا است

6. The retroflex suffixation of Jilin City dialect has a wider distribution in the parts of speech and has its unique usages.
[ترجمه ترگمان]پسوندافزایی retroflex of City، توزیع گسترده تری در بخش های گفتار دارد و کاربردهای منحصر به فردی خود را دارد
[ترجمه گوگل]پسوند retroflex گوگل جیلین دارای توزیع گسترده تر در بخش هایی از گفتار است و دارای کاربردهای منحصر به فرد آن است

7. Retroflex suffixation of place names is a very common phenomenon in Beijing.
[ترجمه ترگمان]پدیده پسوندافزایی اسمی یک پدیده بسیار رایج در پکن است
[ترجمه گوگل]پیوست شدن Retroflex نام مکانها یک پدیده بسیار رایج در پکن است

8. Old Retroflex Suffixation said: "The family has an old, a treasure. "
[ترجمه ترگمان]Retroflex suffixation پیر گفت: \" این خانواده دارای یک گنج قدیمی و یک گنج است \"
[ترجمه گوگل]قدیمی Retroflex Sufixation گفت: 'خانواده قدیمی است، گنج '

9. Her words sound a little retroflex, they are quite pleasant to hear.
[ترجمه ترگمان]صدایش کمی خمیده به نظر می رسد، اما از شنیدن این حرف خیلی لذت می برند
[ترجمه گوگل]کلمات او صدایی یک retroflex کوچک، آنها بسیار دلپذیر به شنیدن

10. But the Qian'an dialect hasn't retroflex finals, this phonetic feature and other factors make it's r-ending retroflexion compared with ther-ending retroflexion in Beijing demonstrate own feature.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که بخشی از این گویش در مقایسه با other که در پکن به پایان می رسد، this به پایان نرسیده است
[ترجمه گوگل]اما گویش Qian'an تا به پایان نهایی retroflex نیست، این ویژگی آوایی و عوامل دیگر آن را به پایان رسیده است retroflexion در مقایسه با پایان بازگشت retroflexion در پکن نشان می دهد ویژگی های خود را

11. There are conversions between highlight apical intermediary tone, apical make tongue sideapical retroflex and so on.
[ترجمه ترگمان]تبدیل های بین بخش برجسته رویانی نوک برجسته وجود دارد که بافت رویانی نوک زبان را برجسته می کند و به همین ترتیب رشد می کند
[ترجمه گوگل]تبدیل بین برجسته واسطه ستون فقرات وجود دارد، تقریبا به صورت مقطع دایره ای و غیره، و غیره

12. Based on these considerations, to begin with, a systematic assumption made concerning the underlying representation of the vowel inventory and segmental structure of the retroflex suffix is given.
[ترجمه ترگمان]براساس این ملاحظات، برای شروع، یک فرض سیستماتیک در رابطه با بازنمایی زیربنایی فهرست مصوت و ساختار قطعه ای از پسوند retroflex ارایه شده است
[ترجمه گوگل]بر اساس این ملاحظات، ابتدا، یک فرض سیستماتیک در مورد نمایه اساسی موجودی واژها و ساختار سنتی پسوند retroflex ساخته شده است

13. Because the English sound pronunciation strength is small, approaches with Chinese, also does not have a more difficult retroflex, the Chinese student study England sound to want easy.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تلفظ صحیح تلفظ زبان انگلیسی کوچک است، نزدیک شدن با چینی ها نیز مشکل تری ندارد، دانشجوی چینی مطالعه انگلستان را آسان می خواند
[ترجمه گوگل]از آنجا که قدرت تلفظ انگلیسی کوچک است، رویکردی به چینی دارد، همچنین سخت افزاری کوچکتری را ایجاد نمیکند، دانش آموز چینی انگلیسی را به راحتی میخواند

14. Indian accents can be characterized by the fact that speakers retroflex their consonants.
[ترجمه ترگمان]لهجه های هندی را می توان با این واقعیت توصیف کرد که گویشوران صامت خود را تلفظ می کنند
[ترجمه گوگل]لهجه های هند را می توان با این واقعیت مشخص کرد که سخنرانان همدوشان خود را مجذوب خود می کنند

پیشنهاد کاربران

retroflex ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: برگشته
تعریف: ویژگی آوایی که در تولید آن نوک زبان در پشت برآمدگی لثه قرار می گیرد و به سمت سخت کام بر می گردد


کلمات دیگر: