کلمه جو
صفحه اصلی

bank reserve

انگلیسی به انگلیسی

• amount of cash a bank has in its vaults

جملات نمونه

1. These could include increasing bank reserve requirements.
[ترجمه ترگمان]این می تواند شامل افزایش نیاز ذخیره بانک باشد
[ترجمه گوگل]

2. Second, enhances the financial organ bank reserve against deposits rate.
[ترجمه ترگمان]دوم، ذخیره بانک مالی در برابر نرخ سپرده را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]دوم ، ذخیره بانک ارگان های مالی را در برابر نرخ سپرده ها افزایش می دهد

3. The bank reserve against deposits rate two sum totals fall 5 percentage points.
[ترجمه ترگمان]ذخیره بانکی در برابر نرخ سپرده ها در مجموع ۵ درصد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]اندوخته بانکی در برابر نرخ سپرده ها در مجموع 5 واحد کاهش می یابد

4. . . . raised benchmark lending rates and bank reserve requirements.
[ترجمه ترگمان] میزان وام دهی خود را بالا برد و شرایط ذخیره بانک را افزایش داد
[ترجمه گوگل] نرخ های وام معیار و الزامات ذخیره بانکی را افزایش داد

5. Further increases to bank reserve requirements make sense in order to constrain the growth of credit.
[ترجمه ترگمان]افزایش بیشتر الزامات ذخیره بانکی به منظور محدود کردن رشد اعتبار، منطقی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]افزایش بیشتر الزامات ذخیره بانکی برای محدود کردن رشد اعتبار منطقی است

6. I agree that the Bank reserve the right to reject this Application without giving any reason.
[ترجمه ترگمان]من موافقم که بانک حق دارد این برنامه را بدون هیچ دلیلی رد کند
[ترجمه گوگل]من موافقت می کنم که بانک حق رد این برنامه را بدون دلیل ارائه می دهد

7. These charges and interest rates are variable and the Bank reserves the right to amend them from time to time.
[ترجمه ترگمان]این هزینه ها و نرخ های بهره متغیر هستند و بانک حق اصلاح آن ها را از زمان به زمان ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]این هزینه ها و نرخ های بهره متغیر است و بانک حق دارد هر از گاهی آنها را اصلاح کند

8. When business in the United States underwent a mild contraction in 192 the Federal Reserve created more paper reserves in the hope of forestalling any possible bank reserve shortage.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تجارت در ایالات متحده تحت یک انقباض ملایم در ۱۹۲ کشور قرار گرفت، بانک فدرال ذخیره کاغذ بیشتری را به امید جلوگیری از هر گونه کمبود ذخیره بانک میسر ساخت
[ترجمه گوگل]هنگامی که تجارت در ایالات متحده در سال 192 دچار انقباض ملایم شد ، فدرال رزرو ذخایر کاغذ بیشتری ایجاد کرد به امید جلوگیری از کمبود احتمالی ذخیره بانکی

9. The slide was triggered by a 100 basis point increase in the bank reserve ratio requirement.
[ترجمه ترگمان]این اسلاید با افزایش ۱۰۰ مبنا در نیاز نسبت ذخیره بانک، آغاز شد
[ترجمه گوگل]این اسلاید با افزایش 100 واحدی پایه در نیاز نسبت ذخیره بانکی ایجاد شد

10. Now regulators are trying to stem the lending by increasing bank reserve requirements.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تنظیم کنندگان در تلاشند تا وام دهی را با افزایش نیاز ذخیره بانک ریشه کن کنند
[ترجمه گوگل]اکنون نهادهای نظارتی سعی دارند با افزایش الزامات ذخیره بانکی ، وام را متوقف کنند

11. Beijing's monetary response boils down to modest interest rate hikes and increased bank reserve requirements.
[ترجمه ترگمان]واکنش پولی پکن به افزایش نرخ بهره متوسط و افزایش نیاز ذخیره بانک انجامید
[ترجمه گوگل]پاسخ پولی شماره 39 پکن به افزایش متوسط ​​نرخ بهره و افزایش نیازهای ذخیره بانکی منجر می شود

12. At the same timethe central bank also cut the small bank reserve ratio.
[ترجمه ترگمان]در همان timethe بانک مرکزی نیز نسبت ذخیره بانک کوچک را کاهش داد
[ترجمه گوگل]در همین زمان ، بانک مرکزی نیز نسبت ذخیره اندک بانک را کاهش می دهد


کلمات دیگر: