استخوان چیزی را گرفتن یا درآوردن
debone
استخوان چیزی را گرفتن یا درآوردن
انگلیسی به فارسی
استخوان چیزی را گرفتن یا درآوردن
خرابکاری
انگلیسی به انگلیسی
• remove a bone, take out a bone
جملات نمونه
deboned fish
ماهی استخوان درآورده
پیشنهاد کاربران
وارسی کردن و تحلیل کردن نقادانه موضوع
وارسی کردن معنای استعاریشه. . اگر متنی علمی رو بخونید این فعل درش باشه نباید فکر کنید از درآوردن استخوان ماهی حرف می زنه. . . بلکه می گه موضوع را مورد بازبینی قرار داد و آنچه به درد نخور بود را حذف کرد
کلمات دیگر: