کلمه جو
صفحه اصلی

retrogressive


معنی : قهقرایی، برگشت کننده، قفارو، پس رو
معانی دیگر : برگشت کننده، قهقرایی، قفارو، پس رو

انگلیسی به فارسی

برگشت کننده، قهقرایی، قفارو، پس رو


برگشت پذیر، قهقرایی، برگشت کننده، قفارو، پس رو


انگلیسی به انگلیسی

• regressive, reverting to a previous condition; moving backward, retreating
if an action or idea is retrogressive, it returns to old ideas or beliefs and does not take advantage of recent progress; a formal word.

مترادف و متضاد

قهقرایی (صفت)
retrogressive

برگشت کننده (صفت)
regressive, retrogressive

قفارو (صفت)
retrogressive

پس رو (صفت)
retrogressive

جملات نمونه

1. Don't get sucked into the retrogressive reactive syndrome, responding only to problems after they have arisen.
[ترجمه ترگمان]به سندروم reactive retrogressive واکنش نشان ندهید و تنها به مشکلات بعد از بوجود آمدن آن ها پاسخ دهید
[ترجمه گوگل]به سندرم واکنش پذیر پس از برگشت ندهید، فقط به مشکلات پاسخ دهید پس از آنکه به وجود آمده اند

2. In differing degrees they represent a retrogressive approach to the Aids epidemic that could cost tens of thousands of lives.
[ترجمه ترگمان]در درجات مختلف آن ها یک رویکرد برگشتی برای همه گیری ایدز هستند که می تواند ده ها هزار نفر را هزینه کند
[ترجمه گوگل]در سطوح مختلف، آنها یک رویکرد برگشت پذیر به اپیدمی AIDS را نشان می دهند که می تواند ده ها هزار نفر زندگی کند

3. This paper dwells the concepts of retrogressive aggradation and the datum of erosion.
[ترجمه ترگمان]این مقاله مفاهیم aggradation برگشتی و the فرسایش را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله مفاهیم تخریب مجدد و نقطه فرسایش را در بر می گیرد

4. It does not just reflect retrogressive approaches but gives us glimpses of the future government under the leadership of current deputy Prime Minister Najib Tun Razak.
[ترجمه ترگمان]این موضوع تنها منعکس کننده رویکردهای retrogressive نیست، بلکه به ما پرتوی از دولت آینده را تحت ریاست نجیب Tun، معاون نخست وزیر فعلی، می دهد
[ترجمه گوگل]این نه فقط بازتاب رویکردهای بازگشتی است، بلکه به ما چشم اندازهای دولت آینده تحت رهبری معاون نخست وزیر فعلی نجیب تن رازاک می دهد

5. Retrogressive change occurs at joints of cervical vertebral processes, shown by radiological examination.
[ترجمه ترگمان]تغییرات Retrogressive در مفاصل of گردنی، که توسط معاینه رادیولوژی نشان داده می شوند، رخ می دهد
[ترجمه گوگل]تغییرات مجدد در مفاصل فرایندهای مهره های گردنی رخ می دهد که نشان داده شده توسط معاینه رادیولوژیک است

6. The new understanding on gully retrogressive erosion was put forward by an approach of relationship between tunnel erosion and other erosion forms.
[ترجمه ترگمان]درک جدید در مورد فرسایش برگشتی از طریق یک روش ارتباطی بین فرسایش تونل و دیگر فرم های فرسایشی شکل گرفت
[ترجمه گوگل]درک جدیدی در مورد فرسایش خلیج گلی با رویکرد روابط بین فرسایش تونل و دیگر اشکال فرسایش صورت گرفته است

7. This is what we mean by the retrogressive nature of Japan's war.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که ما از ماهیت retrogressive جنگ ژاپن به آن اشاره می کنیم
[ترجمه گوگل]این بدین معنی است که ماهیت برگشت پذیر از جنگ ژاپن است

8. So retrogressive, in fact, was the new court that on occasion it tended to be blindly reactionary in cases involving economic and social policies.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حقیقت، این دادگاه جدید بود که در آن به طور کورکورانه به پرونده های مربوط به سیاست های اقتصادی و اجتماعی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، مجددا داد و ستد جدیدی بود که گاه گاه به طور کورکورانه در مواردی که سیاستهای اقتصادی و اجتماعی را تشکیل می داد، ارتجاعی بود

9. The amphiboles of retrogressive metamorphic stages in the granulite and eclogite were mainly formed under the condition of amphibolite facies of medium pressure facies series.
[ترجمه ترگمان]The مراحل metamorphic retrogressive در the و eclogite عمدتا تحت شرایط of amphibolite از سری facies فشار متوسط شکل گرفتند
[ترجمه گوگل]آمفیبولهای مراحل دگرگون کننده برگشت پذیر در گرانولیت و اکگلتاییت عمدتا تحت شرایط رخساره های آمفیبولیت سری رخساره های فشار متوسط ​​تشکیل می شوند

10. Another retrogressive aspect of the modesty movement is its disconcerting message that women are responsible for men's behavior.
[ترجمه ترگمان]جنبه retrogressive دیگر حرکت تواضع، پیام disconcerting آن است که زنان مسئول رفتار مردان هستند
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از جنبه های مجدد حرکت جنبش نادری، پیام ناخوشایندی است که زنان مسئول رفتار مردان هستند

11. Going back, starting over, is always either the easy option or a negative step in itself, retrogressive.
[ترجمه ترگمان]برگشت، شروع به کار، همیشه یک گزینه ساده است و یا یک گام منفی در خود، retrogressive
[ترجمه گوگل]برگشتن، شروع به کار، همیشه گزینه ی آسان یا گامی منفی در خود است، بازگشتی است

12. Objective To study the modalities and the effects of health education during the treatment of retrogressive gonarthritis .
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه حالات و اثرات آموزش بهداشتی در طول درمان of retrogressive
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه روش ها و تأثیرات آموزش بهداشت در درمان زگیل تناسلی پس از زایمان

13. Later-stage block uplift formed new fault scarp, the previous pediment surface and the wide valley were uplifted, and the gully started retrogressive erosion from the scarp to produce a terrace.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که بربلندی بلوک بعدی، scarp جدید را تشکیل داد، سطح pediment قبلی و دره عریض بالا برده شدند، و دره فرسایش برگشتی را از the شروع کرد تا یک تراس ایجاد کند
[ترجمه گوگل]بالا بردن بلوک در مرحله بعدی، خطوط جدید گسل ایجاد شد، سطح افق قبلی و دره گسترده افزایش یافته بود، و گلوله فرسایش برگشت پذیری را از چرک برای ایجاد تراس آغاز کرد

14. Sir Monty has written a popular appreciation of Rembrandt which Howard Belsey, himself an art historian, though of a more highbrow bent, has denounced for its retrogressive stance.
[ترجمه ترگمان]سر Monty یک قدردانی عمومی از رامبران نوشت که هاوارد Belsey، که خود یک مورخ هنری است، گرچه دارای یک گرایش روشنفکر بیشتر است، به خاطر موضع retrogressive محکوم شده است
[ترجمه گوگل]سر مونتی یک رمانتیست محبوب است که هوارد بلسی، خود یک مورخ هنری، هرچند از خشم بزرگتر، برای موضع عقب مانده خود محکوم کرده است


کلمات دیگر: