کلمه جو
صفحه اصلی

banzai


(ژاپنی: الهی ده هزار سال عمر کنی !) نعره ی جنگی ژاپنی ها: زنده باد امپراطور!، هلهله شادی، شلیک توپ جهت تبریک وتهنیت، شادباش

انگلیسی به فارسی

هلهله شادی، شلیک توپ جهت تبریک و تهنیت، شادباش


banzai


انگلیسی به انگلیسی

• japanese patriotic cheer

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used by the Japanese as a battle cheer and meaning "Long live the emperor".
صفت ( adjective )
• : تعریف: reckless; desperate.

- a banzai charge
[ترجمه ترگمان] یک حمله بی پروا،
[ترجمه گوگل] شارژ بانزی

جملات نمونه

1. Rumours began to circulate that Banzai had been conquered.
[ترجمه ترگمان]شایعه منتشر شد که Banzai فتح شده است
[ترجمه گوگل]شایعاتی مبنی بر تسخیر بانزای آغاز شد

2. The banzai unifies the great Soviets!
[ترجمه ترگمان]The اتحاد جماهیر شوروی بزرگ را متحد می کند!
[ترجمه گوگل]بانزای اتحاد جماهیر شوروی بزرگ است!

3. The suspect next moved to another location (Banzai Cliff) and shot himself.
[ترجمه ترگمان]مظنون بعدی به مکان دیگری منتقل شد (Banzai کلیف)و خودش را هدف گلوله قرار داد
[ترجمه گوگل]مظنون در مرحله بعد به مکان دیگری (Banzai Cliff) نقل مکان کرد و به خود شلیک کرد

4. Return to banzai, the space space has been much better.
[ترجمه ترگمان]به banzai بازگشت، فضای فضا بسیار بهتر شده است
[ترجمه گوگل]بازگشت به بانزای ، فضای فضا بسیار بهتر شده است

5. He weakly gets up. He sees Banzai, Shenzi, and Ed approaching and smiles.
[ترجمه ترگمان]با صدای ضعیفی از جا بلند می شود او Banzai، Shenzi و اد را می بیند که به او نزدیک می شوند و لبخند می زنند
[ترجمه گوگل]ضعیف بلند می شود او می بیند که بانزای ، شنزی و اد نزدیک می شوند و لبخند می زند

6. Today, the Banzai cliffs, as they are known, have become a place of remembrance for of the countries of the world.
[ترجمه ترگمان]امروزه، صخره های Banzai، همان طور که شناخته می شوند، به مکانی برای یادبود کشورهای جهان تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]امروزه ، صخره های بانزای ، همانطور که شناخته شده است ، به مکانی برای یادبود کشورهای جهان تبدیل شده است

7. The Jap banzai charge is right there!
[ترجمه ترگمان]رئیس jap banzai اونجاست
[ترجمه گوگل]شارژ Jap banzai درست همان جا است!

8. Banzai:"And I thought beans were the only musical food. "
[ترجمه ترگمان]Banzai: \" و من فکر می کردم لوبیا تنها غذای موسیقی است \"
[ترجمه گوگل]Banzai quot؛ و من فکر کردم لوبیا تنها غذای موسیقی است quot؛

9. Their hometown, a mountain village called Banzai, was located in Fujian province on the southern China's coast.
[ترجمه ترگمان]شهر آن ها، یک روستای کوهستانی به نام Banzai، در استان فوجیان در ساحل جنوبی چین واقع شده است
[ترجمه گوگل]زادگاه آنها ، یک دهکده کوهستانی به نام بانزای ، در استان فوجیان در ساحل جنوبی 39 چین واقع شده بود

10. Yet his visit brought roars of "banzai" from the crowd and a storm of disapproval from neighbouring countries.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دیدار موجب فریاد \"banzai\" از جمعیت و طوفانی از نارضایتی کشورهای همسایه شد
[ترجمه گوگل]با این حال دیدار او غرشهای quot؛ banzaiquot؛ از جمعیت و طوفان عدم رضایت کشورهای همسایه

11. 29The bodies of Japanese soldiers lie strewn across a hillside after being shot by U. S. soldiers as they attempted a banzai charge over a ridge in Guam, in 194
[ترجمه ترگمان]۲۹ جسد سربازان ژاپنی در دامنه کوهی پس از اصابت گلوله به زمین قرار داده شده است اس سربازان در حالی که می خواستند بر روی یک پشته در گوام در ۱۹۴ (۱۹۴)بار حمله کنند،
[ترجمه گوگل]29 جنازه های سربازان ژاپنی پس از اصابت گلوله توسط سربازان U S در حالی که سعی داشتند اتهام بانزایی را بر روی یک پشته در گوام ، در 194

12. Ed circled the house slowly, admiring Kurt's landscaping efforts - a reasonable banzai station sat at the rear of the property.
[ترجمه ترگمان]اد به آرامی خانه را دور زد و در حالی که از تلاش بیرون امده بود، در پشت ملک نشسته بود
[ترجمه گوگل]اد به آرامی در خانه چرخید ، و تحسین تلاش های محوطه سازی كرت #39 - یك ایستگاه منطقی بانزای در عقب ملك نشسته بود

13. I hope my good friend, can have the oneself the successful business the person whom love oneself, the comity banzai.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که دوست خوب من، آن کس که خود را دوست داشته باشد، کسی باشد که خودش را دوست داشته باشد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که دوست خوبم ، بتواند شخصی را که به شخصی که خود را دوست دارد ، به عنوان یک تجارت موفق ، کسب و کار موفق کند

14. The Italian stands before port, the hand is pressed in wind, called sound: Banzai Lini!
[ترجمه ترگمان]ایتالیا در برابر بندر قرار دارد، دست در باد فشرده می شود و صدا نام دارد: Banzai Lini!
[ترجمه گوگل]ایتالیایی مقابل بندر می ایستد ، دست در باد فشرده می شود ، به نام صدا Banzai Lini!


کلمات دیگر: