کلمه جو
صفحه اصلی

tormentor


معنی : زجر دهنده
معانی دیگر : شکنجه گر، (تئاتر) دیواره یا پرده ی هر یک از دو طرف صحنه (که جناحین و پشت صحنه را از تماشاگران مستور می دارد)، عذاب دهنده

انگلیسی به فارسی

زجر دهنده، عذاب دهنده


عذاب آور، زجر دهنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that torments or causes pain.

(2) تعریف: a curtain or structure at either side of a stage that conceals the wing area from the audience.

(3) تعریف: a screen used on a film set to absorb echo.

• one who torments, torturer, persecutor
someone's tormentor is a person who deliberately causes them pain or unhappiness.

مترادف و متضاد

زجر دهنده (اسم)
tormentor

جملات نمونه

1. The dog suddenly turned on its tormentors.
[ترجمه ترگمان]ناگهان سگ به tormentors خود نگریست
[ترجمه گوگل]سگ به طور ناگهانی خشمگین شد

2. He spat out angry words at his tormentors.
[ترجمه ترگمان]با خشم بر tormentors خود تف کرد
[ترجمه گوگل]او کلمات عصبانی را در عذاب خویش بیرون کشید

3. His tormentors had snapped off the lights as they wished him goodnight, and it was completely dark.
[ترجمه ترگمان]tormentors، همچنان که می خواستند شب به خیر بگذرد، tormentors خاموش شده بود، و کام لا تاریک بود
[ترجمه گوگل]عذاب آوران او چراغ ها را به هم زدند، چرا که آنها به او خوشامد می گویند، و کاملا تاریک بود

4. Phil's tormentor snorted derisively.
[ترجمه ترگمان] فیل داره derisively مسخره می کنه
[ترجمه گوگل]عصبانیت فیل به طور خلاقانه فریاد زد

5. Leroy finally snapped and attacked his tormentors.
[ترجمه ترگمان]لیروی بالاخره شکست و به عذاب tormentors حمله کرد
[ترجمه گوگل]Leroy سرانجام به مخالفانش حمله کرد و به او حمله کرد

6. The teenager entered the school, found his family's tormentor alone and stabbed him through the heart.
[ترجمه ترگمان]نوجوان وارد مدرسه شد، tormentor را تنها یافت و با چاقو به او چاقو زد
[ترجمه گوگل]نوجوان وارد مدرسه شد، تنفس خانواده اش را به تنهایی پیدا کرد و او را از طریق قلب انداخت

7. He was the tormentor, he was the protector, he was the inquisitor, he was the friend.
[ترجمه ترگمان]او tormentor بود، او حامی بود، he بود، اما دوست بود
[ترجمه گوگل]او عذاب آور بود، او محافظ بود، بازجو بود، دوستش بود

8. The tormentor enlarged the engagement garment.
[ترجمه ترگمان]The لباس تعهد را به اندازه کافی بزرگ کرد
[ترجمه گوگل]عذاب آور لباس شلوغ را افزایش داد

9. Once he has lost control and lashed out at his tormentor, she then sports undeniable evidence of his cruelty.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه او کنترل خود را از دست بدهد و به tormentor ضربه بزند، آن وقت نشانه های انکار ناپذیری از سنگدلی او به وجود آمد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او کنترل خود را از دست داده و به عصبانیتش ختم می شود، او پس از آن شواهد غیر قابل انکار از ظلم و ستم او را نشان می دهد

10. Could Mr Smith be another Warrior, or even further up the hierarchy of Tormentors than he'd thought?
[ترجمه ترگمان]آیا آقای اسمیت یک جنگجو دیگر یا حتی بالاتر از آن سلسله of بود که فکر کرده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا آقای اسمیت می تواند جنگجو دیگری باشد یا حتی سلسله مراتب ترنتورها را بیشتر از آنچه فکر می کرد، افزایش دهد؟

11. Would they riot or would they be relieved that an even-handed exercise had removed their tormentors?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها شورش می کردند یا این که یک تمرین حتی ناشیانه، tormentors خود را از بین برده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها سرنگون می شوند و یا از بین می روند که یک ورزش دست و پا چشمان خود را برداشته اند؟

12. Dramatists or actors whose work is maliciously booed or hissed off the stage would sue their tormentors for slander rather than libel.
[ترجمه ترگمان]dramatists یا بازیگرانی که کار آن ها به شدت هو شده اند و یا هیس هیس می کنند، به جای افترا از عذاب دهندگان خود سو استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]دراماتورها یا بازیگران که کارشان به طرز مزاحم ایفای نقش می کند یا از صحنه خارج می شوند، عذاب می کشند و آنها را متهم می کنند که بهانه نمی آورند

13. I pull my battledress jacket over my head in a forlorn attempt to escape from the tiny tormentors; sleep is impossible.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار battledress را روی سرم کشیدم تا از عذاب tormentors راحت فرار کنم؛ خواب غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]من کلاه مبارزه با جنگی را بر سرم می کشم و تلاش می کنم برای فرار از مزدوران کوچک، خواب غیرممکن است

14. In July 1583 he escaped to St Andrews, and set about destroying his tormentors or pardoning some in return for abject submission.
[ترجمه ترگمان]در ژوئیه سال ۱۵۸۳ او به سنت اندروز فرار کرد و در صدد نابود کردن tormentors خود یا عفو برخی از آن ها در ازای تسلیم پست بود
[ترجمه گوگل]در ژوئیه 1583 او به سنت اندروز فرار کرد و برای از بین بردن عذاب آورانش یا معذرت خواهی بعضی از آنها به جریمه اعدام محکوم شد

Asghar killed one of his tormentors.

اصغر یکی از کسانی را که به او شکنجه می‌دادند کشت.



کلمات دیگر: