روبروی هم، مقابل هم، بطورمخالف یا متضاد
oppositely
روبروی هم، مقابل هم، بطورمخالف یا متضاد
انگلیسی به فارسی
مخالف
انگلیسی به انگلیسی
• in an opposite way; in an opposite position; in opposition
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] متقابلا
جملات نمونه
1. Oppositely, when we are happy, we often choose to wear brightly colored clothes.
[ترجمه ترگمان]وقتی ما خوشحال هستیم، اغلب انتخاب می کنیم که لباس هایی بارنگ های روشن بپوشند
[ترجمه گوگل]برخلاف انتظار، زمانی که ما خوشحال هستیم، ما اغلب لباسهای رنگارنگ را می پوشیم
[ترجمه گوگل]برخلاف انتظار، زمانی که ما خوشحال هستیم، ما اغلب لباسهای رنگارنگ را می پوشیم
2. An electrostatic generator having oppositely rotating mica or glass disks with metal carriers on which charges are produced by induction, used chiefly as a demonstration apparatus.
[ترجمه ترگمان]یک ژنراتور الکترواستاتیک دارای mica چرخان و یا دیسک های شیشه ای با حامل های فلزی که به وسیله القای تولید می شوند، عمدتا به عنوان دستگاه نمایش استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]ژنراتور الکترواستاتیک دارای میکا در حال چرخش مخالف یا دیسک های شیشه ای با حامل های فلزی است که بر اساس آن با استفاده از القاء ساخته می شود و عمدتا به عنوان دستگاه تظاهرات استفاده می شود
[ترجمه گوگل]ژنراتور الکترواستاتیک دارای میکا در حال چرخش مخالف یا دیسک های شیشه ای با حامل های فلزی است که بر اساس آن با استفاده از القاء ساخته می شود و عمدتا به عنوان دستگاه تظاهرات استفاده می شود
3. Oppositely heavier or high - density particles just rolled along the air distributor plate until arriving the exit.
[ترجمه ترگمان]oppositely ذرات با چگالی بالا و یا چگالی بالا در امتداد صفحه پخش هوا قرار گرفتند تا ورود به خروجی
[ترجمه گوگل]ذرات Oppositely سنگین تر و یا با چگالی بالا فقط در طول صفحه توزیع هوا نورد تا رسیدن به خروج
[ترجمه گوگل]ذرات Oppositely سنگین تر و یا با چگالی بالا فقط در طول صفحه توزیع هوا نورد تا رسیدن به خروج
4. Security is a term that oppositely, there is no information systems that are absolutely safe.
[ترجمه ترگمان]امنیت اصطلاحی است که متضاد، هیچ سیستم اطلاعاتی وجود ندارد که کاملا ایمن باشد
[ترجمه گوگل]امنیت یک اصطلاح است که مخالف است، هیچ سیستم اطلاعاتی کاملا امن نیست
[ترجمه گوگل]امنیت یک اصطلاح است که مخالف است، هیچ سیستم اطلاعاتی کاملا امن نیست
5. Oppositely, the age is older, the mind is maturer. but sometimes we still yearn our days of juvenscence.
[ترجمه ترگمان]oppositely، پیری is است اما بعضی اوقات ما هنوز days our را دوست داریم
[ترجمه گوگل]متضاد، سن بزرگتر است، ذهن سرگردان است اما گاهی اوقات ما هنوز از روزهای قرون وسطایی خسته ایم
[ترجمه گوگل]متضاد، سن بزرگتر است، ذهن سرگردان است اما گاهی اوقات ما هنوز از روزهای قرون وسطایی خسته ایم
6. The battery includes a cathode and an anode oppositely arranged with a separator in between, and an electrolytic solution.
[ترجمه ترگمان]باتری شامل کاتد و آند است که با یک جداکننده در بین، و یک محلول الکترولیتی مرتب شده است
[ترجمه گوگل]باتری شامل یک کاتد و یک آنودایی است که به طور مخالف با یک جداکننده در میان و یک راه حل الکترولیتی قرار دارد
[ترجمه گوگل]باتری شامل یک کاتد و یک آنودایی است که به طور مخالف با یک جداکننده در میان و یک راه حل الکترولیتی قرار دارد
7. The excited gas is beamed into the oppositely directed cones like two giant searchlights.
[ترجمه ترگمان]گاز جذب شده به سمت the هدایت می شود و مثل دو نور افکن عظیم الجثه به سمت cones هدایت می شود
[ترجمه گوگل]گاز هیجان انگیز مانند دو پروانه غول پیکر به مخروط های مخالف هدایت می شود
[ترجمه گوگل]گاز هیجان انگیز مانند دو پروانه غول پیکر به مخروط های مخالف هدایت می شود
8. Oppositely, as to those purifying souls, the older, the stronger of their belief.
[ترجمه ترگمان]oppositely، همان گونه که آن جان های طاهر، قدیمی تر، قوی تر اعتقاد آنان
[ترجمه گوگل]در مقابل، به عنوان کسانی که نفس را پاک می کنند، بزرگتر، قوی تر از اعتقادشان
[ترجمه گوگل]در مقابل، به عنوان کسانی که نفس را پاک می کنند، بزرگتر، قوی تر از اعتقادشان
9. Oppositely, I think the AD of Dumex powdered milk is a perfect originality.
[ترجمه ترگمان]به نظر من بعد از میلاد به بعد از میلاد پودر شیر خشک یک اصالت کامل است
[ترجمه گوگل]مخالفم، من فکر می کنم AD از شیر پودر Dumex منحصر به فرد کامل است
[ترجمه گوگل]مخالفم، من فکر می کنم AD از شیر پودر Dumex منحصر به فرد کامل است
10. Heating stretching pipe hanger should be fixed oppositely to the direction of the thermal expansion.
[ترجمه ترگمان]گرم کن لوله کششی باید نسبت به جهت انبساط حرارتی کاملا مخالف و مخالف باشد
[ترجمه گوگل]هیدرولیک لوله کشش باید به طور مخالف به جهت انبساط حرارتی ثابت شود
[ترجمه گوگل]هیدرولیک لوله کشش باید به طور مخالف به جهت انبساط حرارتی ثابت شود
11. Independence travel, from Cambodia to Vietnam or oppositely. And Phnom Penh to Angkor, Saigon to Honai.
[ترجمه ترگمان]سفر استقلال، از کامبوج تا ویتنام یا مخالف و پنوم پن به (انگکور)، سایگون گرفته تا Honai
[ترجمه گوگل]سفر استقلال، از کامبوج به ویتنام یا مخالف و پنوم پن به آنگکور، سایگون تا هونای
[ترجمه گوگل]سفر استقلال، از کامبوج به ویتنام یا مخالف و پنوم پن به آنگکور، سایگون تا هونای
12. Electrostatic filters charge the incoming air so that the particles stick to an oppositely charged screen.
[ترجمه ترگمان]فیلترهای الکترواستاتیک هوای ورودی را شارژ می کنند به طوری که ذرات به یک صفحه کنترل مخالف متصل می شوند
[ترجمه گوگل]فیلترهای الکترواستاتیک هوا ورودی را شارژ می کنند تا ذرات به یک صفحه ی متضاد متصل شوند
[ترجمه گوگل]فیلترهای الکترواستاتیک هوا ورودی را شارژ می کنند تا ذرات به یک صفحه ی متضاد متصل شوند
13. Charged residues are only occasionally found in the interior, where they form hydrogen bonds to oppositely charged residues or main-chain atoms.
[ترجمه ترگمان]پسماندهای باردار فقط گاهی در داخل کشور یافت می شوند، جایی که آن ها پیوندهای هیدروژنی را به باقی مانده یا اتم های زنجیره اصلی تقسیم می کنند
[ترجمه گوگل]باقی مانده های شارژ فقط گاهی در داخل کشور یافت می شوند، جایی که آنها پیوند های هیدروژنی را به باقیمانده های متضاد شارژ یا اتم های زنجیره اصلی تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]باقی مانده های شارژ فقط گاهی در داخل کشور یافت می شوند، جایی که آنها پیوند های هیدروژنی را به باقیمانده های متضاد شارژ یا اتم های زنجیره اصلی تشکیل می دهند
کلمات دیگر: