کلمه جو
صفحه اصلی

negative feedback


بازخوردمنفی

انگلیسی به فارسی

بازخوردمنفی


انگلیسی به انگلیسی

• negative reinforcement, criticism, negative response

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] واخوراند منفی، پس خور منفی، عکس العمل معکوس، ضدواکنش، عکل العمل منفی

جملات نمونه

1. We need both positive and negative feedback from our customers.
[ترجمه ترگمان]ما به بازخورد مثبت و هم منفی از مشتریان خود نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما نیاز به بازخورد مثبت و منفی از مشتریانمان داریم

2. Negative feedback loops can be periodic.
[ترجمه ترگمان]حلقه های بازخورد منفی می توانند دوره ای باشند
[ترجمه گوگل]حلقه بازخورد منفی می تواند دوره ای باشد

3. Nor is positive feedback necessary for oscillatory behavior. Negative feedback loops can be periodic.
[ترجمه ترگمان]همچنین بازخورد مثبت لازم برای رفتار نوسانی وجود ندارد حلقه های بازخورد منفی می توانند دوره ای باشند
[ترجمه گوگل]بازخورد مثبت لازم برای رفتار نوسانگر نیز نیست حلقه بازخورد منفی می تواند دوره ای باشد

4. Conceptually, the electrical negative feedback loop is a toilet flusher or thermostat.
[ترجمه ترگمان]از نظر مفهومی، حلقه بازخورد منفی الکتریکی یک flusher یا ترموستات است
[ترجمه گوگل]به طور مفهومی، حلقه بازخورد منفی الکتریکی یک فریزر توالت یا ترموستات است

5. There are conflicting reports as to whether negative feedback inhibition exists in humans and whether it is mediated by cholecystokinin.
[ترجمه ترگمان]گزارش های متناقضی در مورد این که آیا مهار بازخورد منفی در انسان ها وجود دارد یا خیر وجود دارد یا خیر
[ترجمه گوگل]گزارش های متناقض وجود دارد که آیا مهار بازخورد منفی در انسان وجود دارد و اینکه آیا آن را توسط cholecystokinin متعهد است یا خیر

6. In addition, even if overall negative feedback is used, it has low overall distortion.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حتی اگر بازخورد منفی کلی مورد استفاده قرار گیرد، اعوجاج کلی پایینی دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حتی اگر کلیه بازخورد منفی مورد استفاده قرار گیرد، دارای تحریف کلی پایین است

7. Negative feedback inhibition would therefore explain the greater sensitivity of amylase secretion for the detection of pancreatic disease.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مهار منفی بازخورد، حساسیت بزرگ تر ترشح amylase را برای تشخیص بیماری پانکراس توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]مهار بازخورد منفی به این ترتیب حساسیت بیشتر ترشح آمیلاز را برای تشخیص بیماری پانکراس توضیح می دهد

8. Error message boxes are negative feedback, telling the user that he has done something wrong.
[ترجمه ترگمان]خطای جعبه پیغام، بازخورد منفی است و به کاربر می گوید که کار اشتباهی انجام داده است
[ترجمه گوگل]جعبه پیام خطا بازخورد منفی است، به کاربر گفته است که او چیزی اشتباه انجام داده است

9. Was there any negative feedback on your sex scenes or for playing a lesbian?
[ترجمه ترگمان]ایا در مورد سکس شما بازخورد منفی وجود داشت یا برای بازی کردن با او؟
[ترجمه گوگل]آیا بازخورد منفی در صحنه های جنسیت شما و یا برای بازی لزبین وجود داشت؟

10. In addition, a differential negative feedback circuit with compensative links have been used, so the system was improving in the am. . .
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک مدار بازخورد منفی دیفرانسیلی با لینک های compensative استفاده شده است، بنابراین سیستم در حال بهبود است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک مدار بازخورد منفی منفی با لینک جبرانی استفاده شده است، بنابراین سیستم در حال بهبود بود

11. Without a negative feedback, personally think that they are purchasing bar!
[ترجمه ترگمان]بدون بازخورد منفی، شخصا فکر کنید که آن ها بار خرید می کنند!
[ترجمه گوگل]بدون بازخورد منفی، شخصا فکر می کنم که آنها خریداری نوار هستند!

12. Dallas Fed President Richard Fisher also chimed in on Monday, saying a weak dollar can create a "negative feedback loop" that spurs inflation and saps growth.
[ترجمه ترگمان]رئیس بانک مرکزی دالاس نیز روز دوشنبه اعلام کرد که یک دلار ضعیف می تواند یک \"حلقه بازخورد منفی\" ایجاد کند که تورم را تضعیف و رشد را خاموش می کند
[ترجمه گوگل]ریچارد فیشز، رییس بانک فدرال دالاس همچنین در روز دوشنبه گفت: دلار ضعیف می تواند یک 'محدوده بازخورد منفی' ایجاد کند که تورم را تحریک می کند و رشد را متوقف می کند

13. Negative feedback by another person, although unpleasant, can be justified in certain circumstances.
[ترجمه ترگمان]بازخورد منفی یک فرد دیگر، اگر چه ناخوشایند است، می تواند در شرایط خاصی توجیه شود
[ترجمه گوگل]بازخورد منفی شخص دیگری، اگر چه ناخوشایند، در شرایط خاص قابل توجیه است

14. The negative feedback of ENSO is explained by the "Recharge-Discharge Oscillator" theory, in which the change of the equatorial Pacific Ocean heat content acts as an important transitioner for ENSO.
[ترجمه ترگمان]بازخورد منفی of توسط تیوری \"نوسان شارژ\" توضیح داده می شود، که در آن تغییر محتوی حرارت اقیانوس آرام استوایی به عنوان یک transitioner مهم برای ENSO عمل می کند
[ترجمه گوگل]بازخورد منفی ENSO با تئوری 'شارژ-تخلیه اسیلاتور' توضیح داده شده است، که در آن تغییر اقیانوس اقیانوس استواوری اقیانوس آرام به عنوان یک پارامتر مهم برای ENSO عمل می کند

پیشنهاد کاربران

negative feedback ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: بازخورد منفی
تعریف: نوعی بازخورد که موجب کاهش یا توقف رفتار می شود


کلمات دیگر: