کلمه جو
صفحه اصلی

likewise


معنی : نیز، بعلاوه، هم، همچنان، چنین، بهمچنین
معانی دیگر : همینطور، همچنین، علاوه براین، به علاوه، همچنین، نیز، همینطور هم

انگلیسی به فارسی

بهمچنین، چنین، نیز، هم، بعلاوه، همچنان


به همین ترتیب، نیز، هم، بعلاوه، همچنان، چنین، بهمچنین


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: as well; also.
مشابه: moreover

- He begged his sister and, likewise, his brother.
[ترجمه محمد] او به خواهرش و برادرش التماس کرد
[ترجمه سجاد] او به خواهر و همینطور برادرش التماس کرد
[ترجمه ترگمان] به خواهرش و همچنین برادرش التماس کرد
[ترجمه گوگل] او خواهرش و نیز برادرش را التماس کرد

(2) تعریف: in addition and along the same lines.

- To save the business, we'll need to lower our expenses; likewise, we'll need to cut some of the staff.
[ترجمه ترگمان] برای نجات دادن کار، باید هزینه های ما رو هم کم کنیم همچنین باید تعدادی از کارکنان رو ببریم
[ترجمه گوگل] برای صرفه جویی در کسب و کار، ما باید هزینه هایمان را کاهش دهیم؛ به همین ترتیب، ما نیاز به کاهش برخی از کارکنان

(3) تعریف: in the same way; the same; similarly.
متضاد: otherwise

- She works hard and expects her children to do likewise.
[ترجمه ترگمان] او سخت کار می کند و انتظار دارد که بچه هایش نیز همین کار را بکنند
[ترجمه گوگل] او به سختی کار می کند و انتظار دارد که بچه هایش نیز همین کار را انجام دهند

• in addition, also, too, as well; in the same manner, similarly
you use likewise when you are comparing two things and saying that they are similar.
if you do one thing, and someone else does likewise, they do the same thing.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به طور مشابه، هم، نیز، به همین ترتیب، همین طور

مترادف و متضاد

also, similarly


Synonyms: additionally, along, as well, besides, correspondingly, further, furthermore, in addition, in like manner, in the same way, more, moreover, so, too, withal


Antonyms: contrariwise, opposing, opposite, reverse


نیز (قید)
again, also, too, likewise, both

بعلاوه (قید)
far, further, plus, farther, again, also, too, likewise, as well as, in addition, besides, moreover, furthermore, aside from, more, therewith, supra, thereto, withal

هم (قید)
even, too, likewise, both

همچنان (قید)
so, like, likewise

چنین (قید)
so, thus, likewise, such, sic

بهمچنین (قید)
likewise

جملات نمونه

1. the governor who is likewise a lawyer
فرماندار که وکیل دادگستری هم هست.

2. if a road turns left, it must likewise bank to the left
اگر پیچ جاده به سوی چپ باشد،شیب آن هم باید به چپ باشد.

3. when the prime minister resigned, all the ministers did likewise
وقتی که نخست وزیر استعفا داد،همه ی وزیران هم استفعا دادند.

4. He is our friend and likewise our leader.
[ترجمه ترگمان]او دوست ما است و رهبر ما
[ترجمه گوگل]او دوست ما و همچنین رهبر ما است

5. She mentioned how her uncle likewise had been questioned by the police.
[ترجمه ترگمان]به این نکته اشاره کرد که چطور عمویش او را نیز مورد سوال قرار داده بود
[ترجمه گوگل]او گفت که چگونه عمویش نیز توسط پلیس مورد سوال قرار گرفته است

6. The food was excellent, likewise the wine.
[ترجمه ترگمان]غذا هم عالی بود، شراب نیز
[ترجمه گوگل]غذا عالی بود، همچنین شراب

7. Her second marriage was likewise unhappy.
[ترجمه ترگمان]ازدواج دوم او نیز غمگین بود
[ترجمه گوگل]ازدواج دوم او نیز ناراضی بود

8. The clams were delicious. Likewise, the eggplant was excellent.
[ترجمه سمیه] صدف ها خوشمزه بودند ، بعلاوه بادمنجان هم عالی بود
[ترجمه ترگمان] صدف خوش مزه بود به همین خاطر، بادمجان بسیار عالی بود
[ترجمه گوگل]خوک ها خوشمزه بودند به همین ترتیب، بادمجان عالی بود

9. Likewise directories themselves you should be able to annotate.
[ترجمه ترگمان]همچنین برای حاشیه نویسی، شما باید قادر به حاشیه نویسی باشید
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب خود را نیز باید بتوانید حاشیه نویسی کنید

10. Watch him and do likewise.
[ترجمه ترگمان]به او نگاه کنید و از او پیروی کنید
[ترجمه گوگل]او را تماشا کنید و انجام دهید

11. Likewise the identification of the 500-akce kadiliks mentioned in the Kanunname presents a real difficulty.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، شناسایی of - که در Kanunname ذکر شد، یک مشکل واقعی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب شناسایی قدیلیک 500 akce که در Kanunname ذکر شده است، دشواری واقعی را نشان می دهد

12. Syagrius likewise collaborated with the Burgundians in legal matters before 46
[ترجمه ترگمان]Syagrius همچنین پیش از ۴۶ با the در مسائل حقوقی هم کاری کردند
[ترجمه گوگل]Syagrius نیز با بورگوندی ها در مسائل قانونی قبل از 46 همکاری کرد

13. In this vague sense animals likewise choose, and are aware and intelligent by our definitions.
[ترجمه ترگمان]در این حس مبهم حیوانات نیز انتخاب می کنند و از تعاریف ما آگاهی و آگاهی دارند
[ترجمه گوگل]در این مفهوم مبهم حیوانات نیز انتخاب می شوند و از طریق تعاریف ما آگاه و هوشمند هستند

14. Likewise, a pair of cozy coevolutionary symbionts embracing each other can only seem to lead to stagnant solipsism.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، یک جفت of coevolutionary همزی زمانی که یکدیگر را در آغوش گرفته اند، تنها می توانند به solipsism راکد منجر شوند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، به نظر می رسد یک جفت سمبوسه های همجنس گرایانه ای که به یکدیگر متصل می شوند، منجر به تحقیر رکود می شوند

15. Likewise the affirmations that are created out of the everyday events can come back into it as contributions.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، تصدیقات مثبت که از رویداده ای روزمره خارج می شوند می توانند به عنوان کمک به آن برگردند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، تصدیق هایی که از وقایع روزمره ایجاد می شود، می تواند به عنوان مشارکت به آن بازگردد

When the prime minister resigned, all the ministers did likewise.

وقتی که نخست‌وزیر استعفا داد، همه‌ی وزیران هم استفعا دادند.


The governor who is likewise a lawyer.

فرماندار که وکیل دادگستری هم هست.


پیشنهاد کاربران

همین طور

به همین منوال

هم چنین

به همین شکل

منم همینطور

به ترتیب
اینطوری

و همچنین
و همینطور

به علاوه - همچنین - به همان صورت و منوال - as well


به همین ترتیب
به همین منوال


همینطوره

همچنین درسته .

همینطور

# He is our friend and likewise our leader
# The food was excellent, likewise the wine
# Just water these plants twice a week, and likewise the ones in the bedroom

به همین ترتیب

هم - همچنین - به همین ترتیب/منوال - به علاوه - همینطور
◀️ It was my honor talking to you all
Likewise : همچنین

🔴 adverb
1 : in the same way
◀️ All of your classmates have begun their projects, and you should do likewise. [=you should also begin your project]

2 : in addition : also
◀️an acclaimed painter who is likewise a sculptor
— often used to introduce a statement that adds to and is related to a previous statement
They said that homelessness was increasing. Likewise, ◀️ unemployment was up

3 — used in informal speech to say that you share the feelings that someone else has just expressed
◀️“I'm pleased to meet you. ” “Likewise. ” [=I'm also pleased to meet you]


کلمات دیگر: