1. to liberate a slave
برده ای را آزاد کردن
2. They said they sent troops in to liberate the people/the country from a dictator.
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که برای آزادسازی مردم \/ کشور از یک دیکتاتور نیرو اعزام کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که نیروهای خود را برای آزاد کردن مردم / کشور از یک دیکتاتور فرستاده اند
3. They did their best to liberate slaves.
[ترجمه ترگمان]آن ها نهایت تلاش خود را کردند تا بردگان آزاد شوند
[ترجمه گوگل]آنها بهترین کار را برای آزاد کردن بردگان انجام دادند
4. They planned to march on and liberate the city.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد داشتند که شهر را آزاد کنند و شهر را آزاد کنند
[ترجمه گوگل]آنها برنامه ریزی کردند تا به شهر رفته و آزاد شوند
5. This will liberate him from economic worry.
[ترجمه ترگمان]این امر او را از نگرانی های اقتصادی آزاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این او را از نگرانی اقتصادی آزاد می کند
6. You should liberate the mind from prejudice.
[ترجمه ترگمان]تو باید ذهن رو از تعصب آزاد کنی
[ترجمه گوگل]شما باید ذهن را از تعصب آزاد کنید
7. She wants to liberate women from their biological slavery.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد زنان را از بردگی biological آزاد کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد زنان را از بردگی بیولوژیک خود آزاد کند
8. She wants to depopulate the earth and liberate the plants.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد زمین را رها کند و گیاهان را آزاد کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد زمین را تخریب کند و گیاهان را آزاد کند
9. These women testify to liberate their suffering.
[ترجمه ترگمان]این زنان شهادت می دهند که رنج خود را آزاد کنند
[ترجمه گوگل]این زنان شهادت میدهند تا رنج خود را آزاد کنند
10. Relative invisibility and freedom from direct supervision liberate field staff from some of the constraints found in other occupations.
[ترجمه ترگمان]نامرئی بودن نسبی و آزادی از کنترل مستقیم کارکنان می دانی را از برخی از محدودیت های موجود در سایر مشاغل معاف کرد
[ترجمه گوگل]نامرئی نسبی و آزادی از نظارت مستقیم، کارکنان مزرعه را از بعضی محدودیت هایی که در مشاغل دیگر یافت می شود آزاد می کنند
11. Every time we liberate a woman, we liberate a man. Margaret Mead
[ترجمه ترگمان]هر بار که یک زن را آزاد می کنیم، یک مرد را آزاد می کنیم مارگارت مید
[ترجمه گوگل]هر زمانی که زن را آزاد کنیم، یک مرد را آزاد میکنیم مارگارت مید
12. Negativland is out to liberate mass culture from the hands of commerce.
[ترجمه ترگمان]Negativland برای آزادسازی فرهنگ جمعی از دست تجارت آزاد است
[ترجمه گوگل]Negativland است برای آزاد کردن فرهنگ توده از دست تجارت است
13. But the musical is a vehicle to liberate all the pent-up frustrations of Billy's fantasia.
[ترجمه ترگمان]اما موسیقی یک وسیله نقلیه برای آزاد کردن تمام درماندگی - فانتزی بیلی است
[ترجمه گوگل]اما موزیکال وسیله ای است برای آزاد کردن تمامی سرخوردگی های فانتزی بیلی