کلمه جو
صفحه اصلی

opposite number


(شخص) همتا، هم شان، هم مقام

انگلیسی به فارسی

(شخص) همتا، همشان، هم مقام


عدد مقابل


انگلیسی به انگلیسی

• your opposite number is a person who does the same job as you, but works in a different department, firm, or organization.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] عدد مخالف

جملات نمونه

1. He's my opposite number in the company's Paris office.
[ترجمه فرشته] او همتایه من در دفتر شرکتمان در پاریس است
[ترجمه ترگمان]او مخالف شماره من در دفتر پاریس است
[ترجمه گوگل]او علامت مخالف من در دفتر پاریس شرکت است

2. It has its opposite number which is opposed to its life-giving properties.
[ترجمه ترگمان]این عدد مخالف عدد مخالف آن است که با خواص بخشیدن به زندگی آن مخالف است
[ترجمه گوگل]این عدد مخالف خود را دارد که با خواص زندگی خود مخالف است

3. His opposite number, Clive Lloyd, had already been through the two formative experiences of his captaincy.
[ترجمه ترگمان]عدد مخالف او، کلایو لوید، پیش از این دو تجربه سازنده کاپیتانی بود
[ترجمه گوگل]تعداد مخالف او، کلوی لوید، پیش از این از طریق دو تجربی شکل گیر از قدرت خود بوده است

4. So does his opposite number in the Senate, Bennett Johnston of Louisiana.
[ترجمه ترگمان]عدد مخالف او در سنا، بنت جانستون از لوییزیانا همین است
[ترجمه گوگل]بنابراین تعداد مخالفش در مجلس سنا، بنت جانستون از لوئیزیانا

5. Finding an opposite number is not always easy.
[ترجمه ترگمان]یافتن یک عدد مخالف همیشه آسان نیست
[ترجمه گوگل]پیدا کردن یک عدد مخالف همیشه آسان نیست

6. He refused to swap it with opposite number Willie Carne after the game because he had promised it to the Mirror.
[ترجمه ترگمان]او از مبادله آن با رتبه مخالف و ویلی carne بعد از مسابقه خودداری کرد چون به آن قول داده بود که آن را به آینه برساند
[ترجمه گوگل]او پس از بازی با ویلی کارن مخالفت کرد، زیرا او به آینه قول داده بود

7. Got to call opposite number in Coventry office about outstanding claim . . . 22 Meeting time not like any other sort of time.
[ترجمه ترگمان]باید در دفتر کاونتری، در مورد ادعای معوقه مربوط به مدت ۲۲ جلسه و نه مانند زمان دیگری تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]باید در مورد ادعای برجسته در دفتر کولنتری با شماره مقابل مخالفت کنید 22 ساعت ملاقات مانند هر نوع دیگر از زمان

8. Suppose it simply killed off its opposite number, the one that came from the other grandparent of the embryo.
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که به سادگی عدد عکس آن را می کشد، همانی که از طرف دیگر مادر بزرگ جنین وجود دارد
[ترجمه گوگل]فرض کنید به سادگی عدد مخالف خود را، که یکی از پدربزرگهای دیگر جنین بود، برداشت

9. Aki Hill is there, her opposite number at rival school Oregon State.
[ترجمه ترگمان]\"Aki هیل\" (Aki Hill)هم در جایگاه مخالف او در ایالت ارگان \"ایالت ارگان\" قرار دارد
[ترجمه گوگل]اکی هیل وجود دارد، تعداد مخالف او در مدرسه رقیب اورگان دولت است

10. Would you please refer that enquiry to my opposite number in our Pairs office.
[ترجمه ترگمان]لطفا این سوال را به شماره عکس من در دفتر Pairs ارجاع دهید
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این درخواست را به شماره مقابل من در دفتر حیاط ما مراجعه کنید

11. He diligently attempted to box out his opposite number, but routinely got shoved underneath the hoop.
[ترجمه ترگمان]او با تلاش تلاش کرد تا شماره معکوس خودش را پیدا کند، اما طبق معمول زیر the را هل داد
[ترجمه گوگل]او به شدت سعی کرد عدد مخالف خود را از جعبه خارج کند، اما به طور معمول در زیر حلق آویزان شد

12. An international meeting between each minister and his opposite number will be held next month.
[ترجمه ترگمان]یک نشست بین المللی بین هر وزیر و عدد مخالف او ماه آینده برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک جلسه بین المللی بین هر وزیر و تعداد مخالف او در ماه آینده برگزار خواهد شد

13. Our midfielders should overtake their opposite number individually more often.
[ترجمه ترگمان]midfielders ما باید به طور انفرادی از شماره مقابل خود پیشی بگیرند
[ترجمه گوگل]هافبک های ما باید تعداد متضاد خود را به طور فردی بیشتر بگذرانند

14. Chris Grayling, his Tory opposite number, quickly responded with a chilling promise to confiscate the bicycles of bad teenagers.
[ترجمه ترگمان]کریس Grayling، حزب محافظه کار در حزب محافظه کار، به سرعت با یک وعده دلسرد کننده واکنش نشان داد تا دوچرخه نوجوانان بد را توقیف کند
[ترجمه گوگل]کریس گریلینگ، Tory خود را در مقابل تعداد، به سرعت با وعده های سرد را برای مصادره دوچرخه از نوجوانان بد پاسخ داد

15. His Labour opposite number, Glenis Willmott MEP, calls herself a pro-European.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر مخالف او، Glenis Willmott MEP، خود را طرفدار اروپا می نامد
[ترجمه گوگل]شماره مجلس نمایندگان خود، Glenis Willmott MEP، خود را یک اروپایی طرفدار می داند

پیشنهاد کاربران

جانشین
: a member of a system or class who holds relatively the same position as a particular member in a corresponding system or class : counterpart


کلمات دیگر: