کلمه جو
صفحه اصلی

پسرو

فارسی به انگلیسی

retrograde


retrograde, retrogressive


لغت نامه دهخدا

پسرو. [ پ ِ س َ ] (اِ مصغر) مصغر پسر. پسرک . پسر خرد. پسر کوچک . پسرچه . نیمچه پسر :
چشم خوش تو که آفرین باد بر او
بر ما نظری نمیکند ای پسرو.


فرهنگ عمید

پسرک؛ پسر کوچک.


دانشنامه عمومی

برو کنار



کلمات دیگر: