کلمه جو
صفحه اصلی

تن در دادن

فارسی به انگلیسی

to yield, to cave in, to give in


acquiesce, accede, consent, descend, surrender, undergo


فارسی به عربی

ارضخ , رضوخ ، استكانة


مترادف و متضاد

راضی‌شدن، رضایت دادن ≠ رد کردن، نپذیرفتن


تسلیم شدن


پذیرفتن، قبول کردن


۱. راضیشدن، رضایت دادن
۲. تسلیم شدن
۳. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن


فرهنگ معین

(تَ. دَ. دَ) [ ع . ] (مص ل .) پذیرفتن ، به امری یا کاری رضایت دادن .



کلمات دیگر: