doleful, heart rending, agonising
جان گداز
فارسی به انگلیسی
agonizing
مترادف و متضاد
جانگزا، رقتآور، روانسوز، روحگداز، فجیع، مولم ≠ روحنواز
فرهنگ عمید
آنچه روح و روان را ملول و افسرده کند؛ دردناک؛ ناتوانکننده: ◻︎ کند خواجه بر بستر جانگداز / یکی دست کوتاه و دیگر دراز (سعدی۱: ۶۵).
کلمات دیگر: