melodious, tuneful
خوش آهنگ
فارسی به انگلیسی
dulcet, euphonious
مترادف و متضاد
خوشنوا، خوشصدا ≠ ناموزون
موزون، ریتمدار
لغت نامه دهخدا
خوش آهنگ . [ خوَش ْ / خُش ْ هََ ] (ص مرکب ) آنکه در نغمه های آواز تصرفات نیکو و مطبوع کند. (ناظم الاطباء). مردمان خوش آواز یا موسیقی دان . (لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). || که بگوش خوش آید. (یادداشت مؤلف ). گوش نواز.
عالم از ناله ٔ عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش نوائی دارد.
عالم از ناله ٔ عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش نوائی دارد.
حافظ.
فرهنگ عمید
دارای آهنگ و صدای خوشایند و دلنشین.
کلمات دیگر: