کلمه جو
صفحه اصلی

دار و دسته

فارسی به انگلیسی

gang, entourage, persuasion


clan, clique, cohort, faction, inner circle


لغت نامه دهخدا

دار و دسته . [ رُ دَ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پیروان و اطرافیان چیزی یا کسی ؛ دار و دسته ٔ فلان کس . || دارو دسته راه انداختن ؛ برانگیختن یاران و اطرافیان .



کلمات دیگر: