deceitful, deceptive, fraudulent, tortuous
فریب آمیز
فارسی به انگلیسی
treacherous
مترادف و متضاد
خداع، خدعهآمیز، فریبنده، مکرآمیز
لغت نامه دهخدا
فریب آمیز. [ ف ِ / ف َ ] (نف مرکب ) فریبنده . فریبا. دلفریب . خاطرفریب :
ساقی فریب آمیز بین مطرب نشاطانگیز بین
بازار می زآن تیز بین مرسوم جان را تازه کن .
ساقی فریب آمیز بین مطرب نشاطانگیز بین
بازار می زآن تیز بین مرسوم جان را تازه کن .
خاقانی .
فرهنگ عمید
آمیخته به فریب و خدعه.
کلمات دیگر: