کلمه جو
صفحه اصلی

مردم آزار

فارسی به انگلیسی

despot


man - tormenting, inhumane (to mankind), [n.] oppressor, tyrant


مترادف و متضاد

ستم‌کار، ستمگر، ظالم، موذی ≠ مردم‌دار، مردم‌سار


لغت نامه دهخدا

مردم آزار. [ م َ دُ ] (نف مرکب ) ظالم . جفاکار. (آنندراج ). موذی که آزار و اذیتش به خلایق رسد. که به دیگران ضرر و آسیب رساند :
مرغزاری است این جهان که در او
عامه شوکان مردم آزارند.

ناصرخسرو.


زن از مرد موذی به بسیار به
سگ از مردم مردم آزار به .

سعدی .


گاوان و خران باربردار
به ز آدمیان مردم آزار.

سعدی .


بخور مردم آزار را خون و مال
که از مرغ بد کنده به پر و بال .

سعدی .



فرهنگ عمید

کسی که با مردم بدرفتاری می‌کند؛ ستمگر؛ بی‌رحم.



کلمات دیگر: