nagging, pestering, whining, scolding
جگرخوار
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
(مجازی) موجب نگرانی و درد، زجرآور
فرهنگ عمید
۱. ستمگر؛ ظالم.
۲. کسی که غم و اندوه بسیار بخورد.
۳. آنکه غم دیگری را بخورد؛ یار غمخوار.
۴. مایۀ ناراحتی.
۵. دلیر.
کلمات دیگر:
nagging, pestering, whining, scolding
(مجازی) موجب نگرانی و درد، زجرآور
۱. ستمگر؛ ظالم.
۲. کسی که غم و اندوه بسیار بخورد.
۳. آنکه غم دیگری را بخورد؛ یار غمخوار.
۴. مایۀ ناراحتی.
۵. دلیر.