کامياب شدن , موفق شدن , نتيجه بخشيدن , بدنبال امدن , بطور توالي قرار گرفتن
انجح
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
انجح. [ اَ ج َ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از نجاح. ( یادداشت مؤلف ). فیروزمندتر. ( از ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر:
کامياب شدن , موفق شدن , نتيجه بخشيدن , بدنبال امدن , بطور توالي قرار گرفتن