کلمه جو
صفحه اصلی

بادآور

فارسی به انگلیسی

flatulent, ventilator, windy


مترادف و متضاد

نفاخ، نفخ‌آور، بادزا، نفخ‌زا ≠ بادپران، بادشکن، نفخ‌زا


۱. نفاخ، نفخآور، بادزا، نفخزا ≠ بادپران، بادشکن، نفخزا
۲. بادآور، بادآورده


فرهنگ معین

(وَ) (اِفا.) هر خوراکی که نفخ آورد.


لغت نامه دهخدا

بادآور. [ وَ ] (اِخ ) مخفف و مرخم بادآورد، گنج خسروپرویز :
دگرگنج کش نام بادآور است
فراوان درو زیور و گوهر است .

فردوسی (ازآنندراج ).


دگر گنج بادآورش خواندند
شمارش بکردند ودرماندند.

فردوسی .



بادآور. [ وَ ] (ن مف مرکب ) مخفف و مرخم بادآورد.کنایه از چیزی باشد که مفت و بی تعب بدست آید. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به بادآوردشود. مالی که بدست آید. آنچه را باد با خود آورد. (شعوری ) (فرهنگ لغات شاهنامه ). رجوع به بادآورد شود. || قلم . این معنی در هیچیک از فرهنگها نیامده است . (شرفنامه ٔ منیری ). || سخن . این معنی در هیچیک از فرهنگها نیامده است . (شرفنامه ٔ منیری ). || چون باد: اسب بادآورد :
یکی ترجمان را ز لشکر بخواند
به گل گون بادآورش برنشاند.

فردوسی .


|| شوکةالبیضاء. رجوع به بادآورد شود.

فرهنگ عمید

ویژگی غذایی که تولید نفخ می‌کند؛ بادآورنده؛ نفخ‌آور.



کلمات دیگر: