کلمه جو
صفحه اصلی

بچه آوردن

فارسی به انگلیسی

breed, procreate


مترادف و متضاد

زاییدن


دارای فرزند شدن


تولیدمثل کردن، بچه کردن


۱. زاییدن
۲. دارای فرزند شدن
۳. تولیدمثل کردن، بچه کردن


لغت نامه دهخدا

بچه آوردن . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) بچه برآوردن . بچه زادن . (آنندراج ). بچه کردن . بچه زاییدن :
سگ آورد بچه گر هفت هشت ، کس نخورد
دو سه به حیله بود در دهی و در کوئی .

امیرخسرو.




کلمات دیگر: