کلمه جو
صفحه اصلی

بدسیرت

فارسی به انگلیسی

ornery, of a bad character, immoral


ornery


لغت نامه دهخدا

بدسیرت . [ ب َ رَ ] (ص مرکب ) بدخلق . بدطینت . بدرفتار. (ناظم الاطباء). بدخو. زشت خصلت . (آنندراج ).



کلمات دیگر: