famine
تنگسالی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
جدب، خشکسالی، غلا، قحطی، قحط ≠ آبسالی
لغت نامه دهخدا
تنگسالی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) خشکسالی . قحط. کمیابی و گرانی ارزاق . (فرهنگ فارسی معین ). تنگی و کمیابی و قحط و قحطی . (ناظم الاطباء). رجوع به تنگسال و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
کلمات دیگر: