marshal
صف آرایی کردن
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
صف آرائی کردن . [ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مرتب کردن صف . آراستن صف . حَزحَزَة. و در تداول امروز مجازاً بمعنی تهدید کردن کسی را به عملی بکار می رود: برای من صف آرائی می کند.
کلمات دیگر:
marshal
صف آرائی کردن . [ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مرتب کردن صف . آراستن صف . حَزحَزَة. و در تداول امروز مجازاً بمعنی تهدید کردن کسی را به عملی بکار می رود: برای من صف آرائی می کند.