کلمه جو
صفحه اصلی

فروآوردن

فارسی به انگلیسی

land


لغت نامه دهخدا

فروآوردن . [ ف ُ وَ دَ ] (مص مرکب ) پایین آوردن . فرودآوردن . رجوع به فرودآوردن شود. || منزل دادن و جای دادن بکسی . (یادداشت بخط مؤلف ) : او را... به سرای هرچه نیکوتر فروآوردند. (تاریخ بیهقی ).


فرهنگ عمید

۱. فرود آوردن؛ پایین آوردن.
۲. [قدیمی] منزل دادن.



کلمات دیگر: