کلمه جو
صفحه اصلی

نامعمول

فارسی به انگلیسی

infrequent, unorthodox, unwonted, offbeat


infrequent, unorthodox, unwonted


لغت نامه دهخدا

نامعمول . [ م َ ] (ص مرکب ) که معمول و متداول نیست . متروک . دمده . که مرسوم و رایج نیست .



کلمات دیگر: