کلمه جو
صفحه اصلی

چهار دست و پا

فارسی به انگلیسی

creep, on all fours

on all fours


creep


مترادف و متضاد

all fours (اسم)
چهار دست و پا، چهارپا

quadrumane (اسم)
چهار دست و پا

all fours (صفت)
چهار دست و پا، چهارپا

quadruped (صفت)
چهار دست و پا، چهار دستان، چهار پا، چارپا

quadrumanal (صفت)
چهار دست و پا

quadrumanous (صفت)
چهار دست و پا، چهاردست

فرهنگ فارسی

قوائم حیوان یعنی مجموع شمار دستها و پا های کسی یا حیوانی ٠ دو دست و دو پای او ٠

لغت نامه دهخدا

چهار دست و پا. [ چ َ / چ ِ دَ ت ُ ] ( اِ مرکب ) قوائم حیوان ؛ یعنی مجموع شمار دستها و پاهای کسی یا حیوانی. دو دست و دو پای او : چهار دست و پای خود را برداشت [ سگ ] و آوازی حزین و ناله ای از او شنیده میشد. ( انیس الطالبین ص 29 ).

پیشنهاد کاربران

بادی شه قورماق یک فعل تورکی است. چون معادل فارسی ندارد. مجبور می شونند از لفظ بدون معنای چهار زانو نشستن استفاده کنند. . . . . . . . . . فعل ای مک لماق هم چون معادل فارسی ندارد. مجبور می شونند. از کلمه ی چهار دست و پا رفتن معنا کنند. . . . . .


کلمات دیگر: