کلمه جو
صفحه اصلی

setup

انگلیسی به فارسی

برپاکردن، برپایی، مقدمه چینی


برپایی، وضع، ترتیب، مقدمهچینی، برپا کردن، وضع بدن، منتصب


جملات نمونه

the new setup

وضع تازه



کلمات دیگر: