دور، دوردست، خیلی دور، دورافتاده
far-off
انگلیسی به فارسی
دور، خیلی دور، دور افتاده، دور دست
جملات نمونه
the rumbling of far-off thunders
غرش تندرهای دور
کلمات دیگر:
دور، دوردست، خیلی دور، دورافتاده
دور، خیلی دور، دور افتاده، دور دست
the rumbling of far-off thunders
غرش تندرهای دور