مراقب، دیدهبان، دیدگاه، چشم انداز، دورنما، دید،مراقبت، عمل پاییدن، نظریه
lookout
انگلیسی به فارسی
مراقب باش، دیدگاه، چشم انداز، دید، مراقبت، نظریه، دور نما، دیده بان، عمل پاییدن
مترادف و متضاد
guard; place from which to guard
Synonyms: anchor, beacon, belvedere, case, catbird seat, citadel, crow’s nest, cupola, eagle eye, hawk, observance, observation, observatory, outlook, overlook, panorama, patrol, post, scene, scout, sentinel, sentry, spotter, station, surveillance, tip, tower, view, vigil, vigilance, ward, watch, watcher, watch person watchtower, weather eye
جملات نمونه
their lookout about the danger was not heeded!
هشدار آن‌ها درباره‌ی آن خطر مورد توجه قرار گرفت.
The lookout is equipped with searchlights.
برج دیده‌بانی به نورافکن مجهز است.
Lookouts in their towers are watching the forest.
نگهبانان از برج‌های خود جنگل را پاسداری می‌کنند.
what's your lookout?
دلواپسی تو چیست؟
کلمات دیگر: