کلمه جو
صفحه اصلی

getaway

انگلیسی به فارسی

آغاز، گریز، فرار، برو، دورشو، گمشو


گشت و گذار، گریز، دور شو، فرار، اغاز، گمشو


مترادف و متضاد

escape


Synonyms: break, breakout, decampment, flight, lam, slip


جملات نمونه

The prisoners made their getaway at night.

زندانیان فرار خود را در شب به انجام رساندند.



کلمات دیگر: