کلمه جو
صفحه اصلی

polestar

انگلیسی به فارسی

( star north )(نجوم) ستاره قطبی، راهنما، هادی، موردتوجه


ستاره قطبی


جملات نمونه

our sole polestar in rebuilding the country...

یگانه رهنمون ما در امر باز‌سازی کشور...


She soon became the polestar of everyone's admiration.

به‌زودی مرکز تحسین همگان شد.



کلمات دیگر: