دو رو، دوجانبه، دو سر (مثل چکش دو سر)
double-faced
انگلیسی به فارسی
دو طرفه، دو سر، دو جانبه، دو رو
جملات نمونه
A double-faced friend who used to talk behind my back.
دوست دو رویی که پشت سر من بدگویی میکرد.
کلمات دیگر:
دو رو، دوجانبه، دو سر (مثل چکش دو سر)
دو طرفه، دو سر، دو جانبه، دو رو
A double-faced friend who used to talk behind my back.
دوست دو رویی که پشت سر من بدگویی میکرد.