دست بخون آلوده، دست درخون هنگام ارتکاب جنایت
red-handed
انگلیسی به فارسی
قرمز دست، دست بخون الوده، در حین ارتکاب جنایت
جملات نمونه
The police caught him red-handed.
پلیس او را درحال ارتکاب به جرم دستگیر کرد.
Just as I was reaching for one of her cigarets, she caught me red-handed.
تا دستم را برای برداشتن یکی از سیگارهایش دراز کردم مچم را گرفت.
کلمات دیگر: