اذعان، اعتراف، قبول، تصدیق، اقرار
acknowledgment or acknowledgement
انگلیسی به فارسی
تشکر، سپاسگزاری، تقدیر، قدردانی
تصدیقنامه، اعتراف رسمی، شهادتنامه، اقرارنامه
اعلام وصول (نامه و غیره)، رسید، جواب
جملات نمونه
an acknowledgement of guilt
اقرار به گناه
He nodded in acknowledgement.
او سرش را به نشان تصدیق تکان داد.
The gift was in acknowledgement of his services.
هدیه بهخاطر قدردانی از خدماتش بود.
کلمات دیگر: