کلمه جو
صفحه اصلی

backup or back-up

انگلیسی به فارسی

اضافی، ذخیره، احتیاطی، رزرو، زاپاس


ثانوی، پشتیبان، مکمل، تقویتی


انباشتگی (به واسطهی گرفتگی)، پسافتادگی


جملات نمونه

a backup pilot

خلبان احتیاطی


The space capsule has a backup computer.

کپسول فضایی دارای یک کامپیوتر زاپاس است.


backup plans

نقشه‌های ثانوی (کمکی)


We need backup forces.

نیاز به نیروهای پشتیبان داریم.



کلمات دیگر: