کلمه جو
صفحه اصلی

blood bath

انگلیسی به فارسی

خونریزی، کشتار


جملات نمونه

Throwing stones led to a terrible bloodbath.

پرتاب سنگ منجر به خونریزی وحشتناکی شد.



کلمات دیگر: