(در مؤسسات نوپا و غیره) وابسته به زمانی که دخل و خرج برابر شود، برابر، سربهسر
break-even
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
After two years, the shop reached the breakeven point.
مغازه بعد از دو سال دخل و خرج کرد.
کلمات دیگر:
(در مؤسسات نوپا و غیره) وابسته به زمانی که دخل و خرج برابر شود، برابر، سربهسر
After two years, the shop reached the breakeven point.
مغازه بعد از دو سال دخل و خرج کرد.