کلمه جو
صفحه اصلی

cutback

انگلیسی به فارسی

کاستن (به‌ویژه از شمار کارمندان یا تولید یا بودجه)


(رمان و فیلم و غیره) بازگشت به صحنه‌های پیشین، پسگشت


مترادف و متضاد

decrease


Synonyms: abatement, belt-tightening, curtailment, decline, decrement, economy, lessening, lowering, reduction, reversal


Antonyms: increase, raise


جملات نمونه

a cutback in the production of shoes

کاهش در تولید کفش


a cutback shot

نمای پس‌گشت



کلمات دیگر: