(فرانسه = قبلاً دیدهشده) آشناپنداری (احساس تجربه یا آشنایی قبلی با شخص یا مکان جدید)
déjà vu
انگلیسی به فارسی
مترادف و متضاد
already seen or experienced
Synonyms: familiarity, past-life experience, recall, recognition, remembrance
جملات نمونه
As I entered the room, I had a feeling of deja vu.
وارد اتاق که شدم احساس کردم قبلاً آنجا بودهام.
کلمات دیگر: