(ادبیات) پایان داستان، گرهگشایی داستان، روشن شدن ابهام داستان
denouement or dénouement
انگلیسی به فارسی
پیامد کار، پیامد، نتیجهی عمل
جملات نمونه
In the denouement the girl commits suicide.
در پایان داستان دختر خودکشی میکند.
کلمات دیگر:
(ادبیات) پایان داستان، گرهگشایی داستان، روشن شدن ابهام داستان
پیامد کار، پیامد، نتیجهی عمل
In the denouement the girl commits suicide.
در پایان داستان دختر خودکشی میکند.