کلمه جو
صفحه اصلی

dewy-eyed

انگلیسی به فارسی

خوش‌باور، خوش بین، پاکدل، خوش‌نیت


معصوم و پاک چون کودک، بی‌گناه


ابریشمی، معصوم و پاک چون کودک، ساده لوح، ساده دل، ساده طبع، بی گناه


مترادف و متضاد

innocent


Synonyms: dovelike, green, inexperienced, naive, pure, sinless, uncorrupted, undefiled, unworldly, wide-eyed



کلمات دیگر: