در فهرست (یا لیست و غیره) وارد کردن
enroll or enrol
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: enlist
(در کلاس یا مدرسه یا باشگاه و غیره) نامنویسی کردن، ثبتنام کردن
به عضویت درآوردن، عضو کردن یا شدن، وارد خدمت نظام شدن یا کردن
(لایحهی تصویبشده توسط پارلمان) پاکنویس کردن، متن نهایی تهیه کردن
جملات نمونه
He is enrolled in my class.
او در کلاس من نامنویسی کرده است.
He was enrolled as a permanent member of the club.
او را بهعنوان عضو دائم باشگاه پذیرفتند.
کلمات دیگر: