کلمه جو
صفحه اصلی

fifty-fifty

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) نصفا‌نصف، پنجاه‌پنجاه، بالمناصفه، نیم‌نیم، به‌طور برابر


جملات نمونه

The money was to be divided fifty-fifty between the two men.

قرار بود پول میان آن دو مرد به‌طور برابر تقسیم شود.



کلمات دیگر: